قطعه های خود را بلند بازی کردیم

«قطعه های خود را بلند بازی کردیم»

یادداشت مترجم: مطالبی را که نویسنده در سلسله کرونولوژی وقایع تأریخی،، تا حد ممکن با تصاویرمرتبط،  بدست نشرمی سپارد، هدف این نیست که به توصیف و یا تقبیح اشخاص پرداخته باشد، بلکه فقط هدف استناد بر وقایع را که در تابعیت با زمان و مکان رخ می دهد، وزنهٔ بیشتر می بخشد. هرگاه ترجمهٔ این متن‌را از سخنان یک متخصص امریکائی که در سال ۱۹۸۰م نشر شده است، با دقت لازم مطالعه فرمائید، خواهی یافت که چه کسانی در همچو اقدام، مورد سؤال شناخته شده می تواند. همچو معلومات فقط به هدف اطلاعیه ثبت می گردد، تا انسان فقط مطلع شود. قضاوت مربوط خود خواننده است، که از آن چه برداشت اخذ کرده می تواند.

آغاز ترجمه:

« “جورج اف. کینان” (George F. Kennan) امریکائی  ۷۵ ساله  ، متخصص شوروی در بارۀ عکس العمل امریکا، در رابطه با افغانستان، در پایان جنگ در سال ۱۹۴۵م، معاون رئیس نمایندگی، بعد سفیر “واشنگتن” در “مسکو”، یکی از معروف ترین کارشناسان، متخصص و شوروی شناس، در ایالات متحدۀ امریکا، که به عنوان ایجادگر و طراح “ستراتیژی”،  جلوگیری (“Containment”) اتحاد  شوروی، شناخته شده و در آغاز  فضای جنگ سرد، در سال ۱۹۴۷م تحت نام مستعار «مستر ایکس» (»Mr. X«)، در نشریهٔ «امور خارجی»، از او  توصیف شده است. دهم (۱۰) فبروری ۱۹۸۰م، ساعت ۱۳.۰۰ از “دیر شپیگل”، شماره ۷»
« مصادف با ایام عید مسیحی، ۱۹۷۹م، بعد از یکصد سال، که همواره می خواسته است، تا به علت معضلات داخلی در کشور همسایهٔ آن افغانستان ، یک حکومت توانا و رهبر طرفدار شوروی را بیابند، پس از تلاش های ناکام ماه های پی در پی، با وجود آنکه حکومت شوروی، مشغولیت های نظامی، در افغانستان داشته است، ناگهان به یک اشغال کامل، توسعه بخشیده است. قوای آنرا طوری که وعده داده است، دوباره  بیرون می کشند، در صورتی که دستور محدود صادر شده، بسر برسد. این قدم نه فقط غیر منتظره برداشته شده است — شوروی ها  هیچ نوع  تلاشی بکار نبرده اند، که اذهان عامۀ جهان را برای آن آماده سازند –، هم چنان با یک زیرکی نا مناسب و از جهات سیاسی غیر قابل باور نیز در پیش گرفته شده است. بهانه ای که از جانب شوروی پیشکش شده است، حتی، یک تحقیر به هوشیاری  معتقد ترین پیروان “مسکو” بوده است.

برای جامعۀ ملل، بطور مکمل هیچ چیز دیگر باقی نمانده است، به جز اینکه آنرا به عنوان یک عملیات، به شدید ترین نوع محکوم کنند. عمل شوروی، یک عمل آشکارای خود سرانه بوده است، که باید مورد سؤال قرار گیرد: که رهبری شوروی،  تحت همچو محافظت درین مرکز تصمیمگیری از کجا این مفکوره را در سر پرورانده است، و چه کسی ازین وزنۀ سیاسی برخوردار بوده است، تا موافقت به همچو اقدام حاصل نمایند؟ به هر حالت، این قدم در خط “الکسی کاسیگین” (Kossygins Alexej) یا “لیئونید بریژنف” (Leonid Breschnews) قرار نداشته است. (یکی از آنها مریض و خارج از پیکار قرار داده شده بود. و هم اینکه وضع صحی و توان تمرکز فکری دیگر آنهم  که در محدودیت شناخته می شده است، آشکارا بوده است.) “اندری گرومیکو” (Andrej Gromyko) هم بندرت، این اقدام را تأئید کرده است. بدین معنی است که درین تازه گی ها، بطور آشکارا، نیروهای جنگی پیشقدم شده اند و نفوذ حاکم حاصل نموده اند – – مردانی که ، کمتر توجه به افکار و نظرات عامه دارند و بدون تردید که خیلی فاقد تجربه هستند، در مقایسه با سیاستمداران، کهن سال، یک چنین  تغییر از دیدگاه منجمین کریملن غیر منتظره نبوده است، بخصوص به سبب خرابی اخیر مناسبات با امریکا.  لیکن  پذیرفته بودند که این تغییر نخست در پیوند – – و همزمان — با استعفای “بریژنف” و دیگر اعضای کهنسال بیروی سیاسی، تحقق خواهد یافت. اما اینکه با “بریژنف”، به حیث  “مهرۀ زیوری” امکانپذیر بوده است، هیچ کس پیش بین، نبوده است. هر آنچه بوده باشد، این قدمی نا اندیشانۀ مسکو برای جامعۀ بشری بطور ساده غیر قابل قبول بوده است و ایالات متحده دیگر هیچ انتخاب دیگر نداشته است، جز اینکه به محکومیت آن در سازمان ملل متحد، بپیوندد. علاوه از آن، عکس العمل رسمی امریکائی، با قلت متوازن ناآرام کننده، هم در تحلیل مسائل و هم چنان در انتخاب تصامیم متقابل، نشانی شده است. تعبیر رسمی امریکائی ازین حوادث در افغانستان آشکار شده است که یک سلسله عوامل اساسی، بطور جدی درنظر گرفته نشده است: وضعیت جغرافیائی، وابستگی های ایتنی جامعه، در دو طرف سرحدات و هم چنان به علت بی ثباتی سیاسی در یک ساحه، که حال با اتحاد – شوروی هم سرحد است.

حال به هیچ صورت دلایل معینی که از این نوع است، همه بر انگیزۀ دفاعی و یا تهاجمی، معنی می دهد، که مسبب تصمیم اتحاد شوروی شده است. این، هم چنان کافی نخواهد بود، تا این عمل را تبرئه، کند. لیکن نقشی را بازی می تواند، در صورتی که در مطابقت با هر تحلیل واقعی، تحقق یابد. به جای آن، قضاوت امریکائی، در بارهٔ عمل شوروی بطور آشکار، بیشتر از یک فرضیه و حدس، سکه خورده است، که اقدام شوروی درافغانستان فقط یک نمایشی باشد که عملیات نظامی متجاوز را علیه تعداد بیشتر کشورهای دور افتاده و مناطق دیگر نیز، با خود داشته باشد. طبیعی است که هیچکسی نمی تواند تضمین کند، که به این و یا آن نوع اقدام دیگر، ازین قبیل، پیش نخواهد شد. ص ۱۴۷. این حالت، روحیهٔ جنگی را ایجاد نموده است. در بحث در واشنگتن، حرف اقدام نظامی، متقابل امریکا، مسلط است – – بطور مثال در بارهٔ کسب تکیه گاه ها و دستگاه ها و هم در بارهٔ  آرایش قوت های تجاوزی و هم چنان نگهداری و پرستاری مناسبات نظامی با کشورهای دیگر درامتداد سرحد بغرنج جنوبی روسیه. لیکن، واقعیت اینست که برای این قضاوت غیر عادی انگیزهٔ شوروی تا روز امروز، فقط، یگانه اساس وجود دارد: حدس خود ما. در بیانات و هم در اقدامات رهبری شوروی برای آن، هیچ مدرکی نمی یابم. برخلاف آن، “بریژنف” رسماً تمام این چنین نیات را (آنطوری که ما متهم می سازیم) با تأکید و قاطعانه، رد نموده است. در مطابقت با درک و حدس ما، روس ها را حاضراً، قسماً حتی قبل از اشغال افغانستان، هوشداری ها و اخطاریه های محکم، پخش نمودیم، که در آنجا و یا جای دیگر‌، نظامی، مداخله نمائیم. باز هم اگر انجام دهند، بدینترتیب از جانب ما برای آنها، اطمینان داده شده است که ما با وسیلهٔ نظامی، جواب خواهیم داد.

این چنین پیشروی حقیقتاً عاقلانه است؟ اخطاریه ها، بدین نوع الزامات و تعهدات را هم چنان با خود پوشیده، می داشته باشد. حرف درینجا بر نواحی و ساحاتی است، که با اتحاد – شوروی همسرحد می باشند، نه با ایالات متحده. صرفنظر از آنچه که آیا ما حقیقتاً بر اعلامیه های خود مان استوار مانده می توانیم، در صورتی که به آن مجبور باشیم: آیا عاقلانه است که مردم را رسما‌ و علنا‌ اخطار دهیم، که از یک چیزی امتناع ورزند، آنچه که در انجام آن هیچگاهی اعلام نکرده اند؟ تعبیرات کج، ما نسبت به انگیزهٔ اتحاد شوروی، قضاوت های ما را در دیگر “فکتور ها” در شرق میانه تحت تأثیر قرار داده است. چه چیز، غیر از آن، بوده می تواند، وقتی اگر قلت در توازن جدی نباشد، اعلامیه برای آن که ما حال نا گهان حاضر هستیم، که بطور نمونه در حالت پاکستان ناپایداری حکومت کنونی را از نظر دور داشته باشیم، که تا هنوز خیلی زیاد نمی گذرد که با بی وجدانی، کارمندان سفارت ما را به مخاطره روبرو ساخته اند، که ناشی از فقدان خلوص نیت و عدم صداقت در رابطه با پروگرام اتومی؟ نیز بوده است. آیا تحقیر از جانب آنها، نخواهد بود، کسی که بر کمک نظامی پافشاری دارد، که از او، فقط توهینات و دشنام ها، جواب دریافت می گردد؟ چه چیز دیگر می تواند در وضعیت ایران، که آمادگی فوری ما را نه تنها بیان می دارد که درد و رنج گروگانان را فراموش کنیم – – در حالی که فقط باید اول رها می شدند — بلکه هم چنان سوختاندن بیرق امریکائی را، با مشت های گیره خوردۀ تهدید آمیز، که با چهره های پُر کینه، صدا می زده اند: «مرگ بر کارتر»؟  بعد برای همان کسان، بازهم پیشکش می کنیم که در هدف مقاومت مشترک علیه تجاوز شوروی، دست به سینه به ایستیم. از یک روحیۀ جنگی در واشنگتن، قبلاً هم تذکار یافته است – – هیچگاهی بعد از جنگ دوم جهانی، افکار و صحبت ها در پایتخت، چنان نظامی شده نبوده است، که یک بازدید کننده از یک ستارۀ دیگر، که در آنجا غیر منتظره مواجه شده است، خلاف میل و جبراً به این نتیجه، می رسد، که آخرین امیدواری بر یک حل صلح آمیز غیر نظامی، در آنجا لازم است – – ازین حالا فقط اسلحه به حساب می آید، صرفنظر از اینکه چگونه، بکار برده خواهد شد. من نمی خواهم که خودم را فوری و مؤثر ص ۱۴۹، برای تقویت ظرفیت و امکانات نظامی ما در شرق میانه حرف بزنم. مسئله بر آنست که با یک چماق یا سوته چوب در دست، باید با احتیاط، عمل صورت گیرد، مسئله این نیست که با سوته چوب نسبتاً کوچک در دست، در تمام نقاط دنیا، صدا شود – – چه کسی به چنین یک حالت مخالفت خواهد داشت؟ لیکن وقتی که ما از یک تهدید ثبوت نا شده از جانب شوروی، بر می خیزم، آیا در آنصورت با خطری حرکت نمی کنیم. آیا، خطرات بزرگ حقیقی را در ارتباط با امنیت ما درین منطقه چشم پوشی نمی کنیم، که تغییر نموده است: گناه خودی ما، در وابستگی به نفت عربی و مواجه بودن با یک پیچیده گی کاملاً بی ثبات رابطۀ عربی – اسرائیلی. به عجیب و غریب ترین شکل ست که، شاید فقدان توازن در آن، تصامیم دو جانبه بیان می گردد، که بر مبنای آن، ما خود مانرا گول می زنیم، که گویا ما بدینوسیله اقدام روسی را جزا داده باشیم. صرفنظر از اینکه تا هنوز به هیچصورت تصمیم اتخاذ نشده است، که برای کی، ما با این تصمیم سخت تر جزا داده ایم — روسیه یا خود مانرا –،  لیکن به عنوان یک نمونه  برای آن به نمایش گذاشتیم، آنچه که مسکو انتظار داشته می توانست، وقتی به این و یا آن حملات جدید عمل، مصمم می شد، به پلان آن، کریملن را متهم  می سازیم. لیکن دقیقاً، تصامیم، این نیست. اینها حاضراً، قطعه های بازی شده است، که نمی تواند دوم مرتبه بازی شود. هیچگاهی چنین دلیلی، به عنوان فرضیه وجود نداشته است، که حکومت شوروی – بعد از اینکه اعتبار آنرا به بازی گذاشته است – در تحت فشار آشکارا به آنچه وادار ساخته شود، خواهد توانست که قوای خود را دوباره از افغانستان بیرون کشد. لیکن این بدین معنی است: ما برای یک حقیقت نا امید کننده، تمام قطعه های اساسی غیر نظامی مانرا، که فکر می کردیم که در دست داریم، بلند بازی کردیم. صرفنظر از یک جنگ، حکومت شوروی حاضراً بدترین آنچه را که ما عرضه می توانیم، محتمل شده است، بیشتر از آن، از ما بیم ندارد.  آیا این واقعاً از نگاه دولتمداری، این حقیقتاً یک رهبری پخته بوده است؟ حال ما خود مانرا در یک “زون” خطر می یابیم. برای من از تأریخ مُدرن هیچ حالتی معلوم نیست، جائی که یک چنین فروپاشی ارتباط سیاسی، جائی که چنین یک سوء ظن، به پیروزی  لجام گسیختۀ نظامی در نهایت، به یک منازعۀ مسلحانه، نه انجامیده باشد. خطر از آنجهت بزرگتر می گردد، که درین لحظه نمی دانیم، که ما در جانب شوروی با کی واقعاً سروکار داریم. هرگاه برای رهبری امریکائی، کدام وقتی، زمان آن بوده است، که “ریالیزم”، عقلانیت و احتیاط باید وجود داشته و مجاز باشد، پس همین حالا. آنچه که اشتیاق های مبارزۀ انتخاباتی را هم سکه می زند، هیچ کسی کمترین معذرت را در نادیده گرفتن ضرورت آن، پیشکش نمی کند. ص ۱۴۶، ۲۱ نومبر ۱۹۷۹م در اسلام آباد. “جورج اف. کینان” (George F. Kennan)»ختم ترجمه.

پایان

This image has an empty alt attribute; its file name is Footer-1024x90.png

برای ارتباط، لطفاً به آدرس های ذیل با ما در تماس شوید

nasharat@ariana-afghanistan.com و یا info@ariana-afghanistan.com
به استناد مادۀ ۲۰میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، تبلیغ برای جنگ و ترغیب و دعوت به نفرت نژادی، مذهبی، زبانی و هرنوع دیگر آن، که منجر به خشونت و زور گردد، از نشرات ممنوعه محسوب گردیده ، اقبال نشر نخواهد یافت.