«مصاحبه – با عضو حکومت طالبان»

۲۰۲۳/۱۰/۰۱

«مصاحبه – با عضو حکومت طالبان»!

(“مقاله از “مارکو زیلیگر” (Marco Seliger

یادداشت مترجم: روزنامهٔ “نویه سوریخر سایتونگ” این مصاحبه را با “خلیل حقانی”، “وزیر سرپرست مهاجرین” انجام داده است. ترجمه به تأریخ ۳۰ سپتمبر تکمیل شد٫ اما برای نشر ارسال شده نتوانست.

۳۰سپتمبر ۲۰۲۳م  مصادف است، با روزی که نویسنده ۵۲ سال قبل برای تحصیل پوهنتونی با دریافت “بورس تحصیلی”، به کمک دولت آلمان (در سال ۱۹۷۱م)  وارد این کشور شده است. ، در آنزمان آخرین پادشاه، که چهل سال در افغانستان پادشاهی نموده است، بهترین روابط دیپلومات را با تعداد کثیری از کشورها حفظ داشته است. ما همه به یاد داریم که رهبران این «گروپ مذهبی افراطی»، با این هویت و ادعاها، چه زمان، در صحنهٔ سیاسی نظامی آورده شده اند و  بعضاً از «احساسات» و تظاهرات «مذهبی و قبیلوی» با چه مبالغه و افراطییت نیز کار می گیرند. در دورهٔ اول بروز «حرکت طالبان»، زمانی  که حکومت «تنظیمی» آنها در سال ۱۹۹۲م، عدم قابلیت حکومتداری خودها را ثابت ساخته و به «جنگ داخلی» قدم برداشته اند، پس از «ورود» آنها، به کابل، سخت به غرش و وجد آمده بودند که در آنزمان نیز «طلب آلماس کوه نور را از تاج ملکهٔ ‌انگلستان» به زبان می آورده اند. این مهره های وحشتناک، پیروان «آخوند درویزه» و شاگردان «معلمان دیوبندی»، حال هم خود آنان را «مالک» این وطن می دانند و با ادعاهای طفلانهٔ آنها، می خواهند چنین وانمود سازند، که گویا مردم افغانستان از انسان و انسانیت و کرامت انسانی و هم چنان از مناسبات بین المللی، بی خبر باشند. در مدت بیش از چهل سال زندگی و تحصیل در

«دویچلند»، نویسنده بصورت کافی با انسانهای این جامعه و هم با سیاست دولت آن در مناسبات بین المللی و منجمله با موجودیت «افغانها» درین کشور آشنائی دارد، تا بتواند درک کند که این مهرهٔ و حشتناک با چه عقل و خرد، در رابطه با جهان فکر می کند، ممکن قابلیت درک را هم نداشته باشد که انسانهای کافی در داخل و خارج کشور به نقش و ماهیت آنها، به خوبی آگاه اند. چنین مهره ها، حال در صحنهٔ سیاسی در خارج و داخل موجود اند که در «جنگ نیابتی» هر کدام متناسب به توان آنها، مخفی و علنی، به صفت مزد بگیر ظاهر می گردند. ممکن نمی خواهند بفهمد که در جوامع انسانی خارج از سرزمین پدران ما، که حال اینها، با اسلحهٔ تسخیر نموده اند، ممنوع الورود هستند. درینجا نویسنده، از صحنه چشم دید که در تلویزن وقت، که “مجلۀ شپیگل” نیز، آن رویداد را به “چاپ” رسانیده است، از نظر می گذرانیم. اینکه این “شبکه” چگونه و با حمایت چه مراکز، به این حالت رسانیده شده است، همه واقف اند.این تصویر از برادر بزرگ “خلیل حقانی” و پدر وزیر سرپرست داخلۀ امروزی “سراج الدین حقانی” است، که در عین حال از او با لقب “خلیفه” نیز یاد می کنند. اینها از “بنیادگرایان اسلامی ” دیگر و “جنگ سالاران” فراری حکومت قبلی، که میدان را برای آنها خالی کرده اند، مکرراً  به برگشت به وطن دعوت نموده اند. “جلال الدین حقانی” (تصویر سیاه و سفید) را که مؤسس این «شبکه» شناخته می شده است، ۳۱ سال قبل، مجلۀ «شپیگل» با این  چنین «کرکتر» تعریف و  تشخیص نموده است: («وزیر عدلیه، “موتر سریع السیر بدون دریور”…، “شپیگل” شماره ۲۹ سال ۱۹۹۲…)

  « شام ۳۰ آگست ، در یک سرک جانبی، در محلهٔ وزیر اکبرخان شهر کابل، در مقابل سرک ورودی در یک زمین  نا آباد، موتر ها با مردان مسلح ایستاده اند. یک پایهٔ برق با چراغ نسبتاً خیره تر، خانه ها را از بالا به پائین  با کمی روشنی، روشن می ساخته است. چند متر دور تر، یک تعمیر موجود بوده است، که بر “بالکن” آن، قریب قبل از یکسال «ایمان الظواهیری» (Aiman al-Zawahri)، رهبر القاعده ، بوسیلۀ دو راکت  با آتش روشن کشته شده است. مردها، دوستانه سلام می گویند. بداخل بکس های پشتی، یک نظر می اندازند. راه از مسیر این زمین، فارغ را  باز می سازند. این راه به یک طبقۀ پائین یک خانه رهنمائی می گردد که روشن شده می باشد. سالون “لمینات”  فرش است و بر آن قالین سرخ رنگ هموار است. موبل راحتی نصواری روشن  با کوچ های رنگه و گلهای مصنوعی هنری بر روی میز، تزئین شده است. و تصاویر بزرگ از حج در مکه روی دیوارها نصب است. درینجا کسی مهمانان خودش را پذیرائی می کند که یک زمان از جملۀ تحت تعقیب ترین مردان افغانستان شناخته می شده است.

زمانی که خلیل حقانی در اطاق داخل می شود، یک بکس دستی چرمی به رنگ سیاه مردانه با خود حمل می کند، مانند آنچه در دهۀ هشتاد قرن بیست، در اروپا “مُدرن” بوده است. وزیر مهاجرین در یک کوچ  در کنج آخری اطاق می نشیند، که تمام سالون را تحت نظر داشته باشد. در پهلوی او مشاور سیاسی او جا می گیرد. یک داکتر شخصی (“من در «فرانکفورت ام ماین» تحصیل کرده ام”) و هم چنان، یک محافظ جا می گیرد. ماه های طولانی وساطت ها و تلاش طرفداران موافق را در بر گرفت، تا این مصاحبه  تنظیم و تعیین گردیده است. در یک صحبت قبلی، یک چند روز قبل مشاور حقانی شرط تعیین کرد که دو مضوع باید شامل نه باشد: یکی “فدائین” (Fedayin)، بر اساس معلومات غربی ها توسط شخص حقانی تأسیس یافته  یک فرماندهی انتحاری بوده است، و دیگری در موضوع جنگ بین کابل – («واقعبین») و “فرکسیون – قندهار” (“تند رو” یا “سخت دریز”). هر دو طرف بطور آشکارا، می کوشند، تا این دو موضوع بطور علنی تشدید نیابد.»

« وزیر حقانی، آیا تا اکنون به آلمان بوده اید؟

نه.

چه فکر در رابطه با آلمان، در ذهن شما می آید.؟

آنجا، دو فکر موجود است. آلمانها همیشه دوست افغانها بوده اند، ما خود مانرا مانند همیشه از جهات روحی و کلتوری  خیلی متحد احساس می کنیم (دروغ نه باشد؟ مترجم). لیکن  متأسفانه دوستی افغان – آلمان یک ضربۀ شدید را متحمل شده است، زمانی که آلمان در جنب ایالات متحدۀ امریکا در جنگ علیه ما شامل شده است. ( این وزیر، ممکن تعریف پیمان نظامی و هم ماهیت تروریزم بین المللی را واضح نمی داند و یا نمی پذیرد: مترجم) دوستی ما نا مرغوب و شکسته شده است.

فکر دومی تان چه است؟

آلمان لازم است از موقف خصمانۀ خود بر ضد “امارت اسلامی” امتناع ورزد. من باور ندارم، که این حقیقتاً موقف  آلمانها است، که حکومت ما رد کند، بلکه این موقف بر آنها تحمیل شده است. آنها باید یک موقف مستقل را اتخاذ نمایند، در غیر آن طویل المدت به خود آنها ضرر می رسانند. با رد “امارت” ما، برای خود در منطقه هیچ دوست نمی سازد. آلمان لازم است، دست دراز کند. ما به میل آنرا می پذیریم.

در اروپا و مقدم بر همه در آلمان، مهاجرین زیاد افغان زندگی می کنند. چه باید واقع شود، که این انسانها می خواهند به وطن شان برگردند؟

دو نوع مهاجرین افغان وجود دارند. آنجا مهاجرینی اند، که در زمان اشغال شوروی در سالهای دههٔ ۱۹۸۰م  مهاجر شده اند. (چند ساله خواهند بود؟ مترجم). مهاجرین موج دوم از زمان جهاد ۲۰ – ساله است، علیه اشغال غرب. جمعاً مهاجرین جنگ اند، که خود آنها را مجبور به فرار می دیده اند. کشور ما را به سبب عدم امنیت ترک کرده اند. این یک نوع آنست. نوع دیگر از انسانهائی تشکیل یافته اند، که می خواهند زندگی بهتر داشته باشند و یا به خاطر کار به خارج رفته اند.

بار دیگر سؤال : چه باید واقع شود، تا اینکه این انسانها به افغانستان برگردند؟

ما به حیث «امارت اسلامی» هدف تعیین نموده ایم، که شرایط زندگی و کار را برای باشندگان ما طوری بهبود ببخشیم، تا ما برای مهاجرین تعلیم یافته جالب شویم، بدینترتیب برگردند و کشور ما را غنی سازند. من امیدوارم، تا آلمانها بفهمند، که همکاری با ما برای آنها، در بارهٔ مسائل مهاجرت مفید واقع می شود. وقتی آلمان به ما کمک کند، که شرایط زندگی و شرایط کار را در کشور ما بهبود ببخشیم، شانس بزرگ است، که مهاجرین به افغانستان برگردند.

آمادگی ای که به طالبان کمک شود، در حال حاضر در آلمان نمی توانم ببینم. چرا باید حکومت اتحادی این کار را بکند؟

ما افغانها نبودیم، که پیروزی بر اتحاد شوروی، در وحدت دوبارهٔ ألمان نقش مهم داشته است؟ حال لازم است، آلمان به ما افغانها کمک کند. برعلاوه آلمان در حیطهٔ ائتلاف بین المللی، در تخریب و ویرانی افغانستان سهیم بوده، مکلفیت دارد، تا چاره سازی کند، که مهاجرین در کشور ما یک دورنما، بیابد و برگشته بتوانند.

این چنان شنیده می شود که شما از آلمان غرامت جنگی مطالبه می کنید. آیا این قصد را دارید؟

ما نه تنها فقط آلمان، بلکه تمام کشورهای ائتلاف بین المللی را در یک محکمهٔ بین المللی می آوریم، تا آنها را در آنجا، در رابطه با جنگ، به جوابگوئی وادار سازد. ما آنها را مجبور می سازیم٫ تا جبران خسارات کنند و در بازگشت مهاجرین کمک کنند. آلمان یک مکلفیت اخلاقی و حقوقی دارد، که از ما حمایت کنند.

درین لحظه لیکن قطعاً ممکن نیست، به نسبت اینکه هیچ یک دولت در جهان حکومت – طالبان را برسمیت نه شناخته است، شما هم چنین امکانی ندارید که به یک محکمهٔ بین المللی اقامهٔ دعوی، تقدیم کنید. از جانب دیگر، آلمان به جمهوری افغانستان تا زمان گرفتن قدرت توسط طالبان، کمک های قوی مالی کرده است.  قسمتی از این پولها، به جیب های رهبران صاحب قدرت، ریخته است. چرا این افراد را به پرداخت نمی کشانید؟

این کار را ما می کنیم. رؤسای قبلی حامد کرزی و اشرف غنی و تعداد زیادی جنایتکاران فاسد ‌و دو رئیس جمهور را ما به حسابدهی می طلبیم. ما به آنها کاری نداریم، این پول را که، از مردم افغانستان دزدیده اند، مجبور اند، پس بدهند. شخص آنها، تحت عفو عمومی آمده اند، ما حرف مانرا نگه می داریم. لیکن پول دزدی، درین عفو شامل نیست. ما این پول را پس می گیریم، و در اعمار مجدد کشور ما به مصرف می رسانیم.

هنوز هم انسانهای زیادی می خواهند افغانستان را ترک کنند. دلایل برای آن چیست؟

دو جنگ بزرگ، بر ضد اتحاد شوروی و ائتلاف غربی، کشور ما را با «انفراستروکتور» و اقتصاد آن ویران کرده است. علاوتاً تحریم ها و عدم به رسمیت شناختن «امارت اسلامی» توسط غربی ها، وضعیت را در کشور ما سخت تر می سازد. این همه مردم را مجبور می سازد که بیرون بروند، به نسبت اینکه نزد ما به ندرت کدام دورنما یافته می توانند. لیکن این گناه حکومتداری، «امارت اسلامی» نیست، بلکه گناه اتحاد شوروی و کشورهای «ناتو» و جامعهٔ بین المللی می باشد.

وقتی من خودم را در سرک های کابل می یابم و به اطراف نگاه می کنم، بعد به ندرت زن ها را می بینم. طالبان فرمان های زیادی صادر نمودند، زن ها را از مدخل تحصیل و آموزش و از بازار کار منع کردند. برای شما باید واضح باشد که در چنین وضعیت هیچ کمکی از غرب، اجازۀ انتظار داشته نمی توانید. چرا بازهم به این اقدام پیش می روید؟

در وزارت مهاجرین من، ۱۰۰ زن کار می کنند. من برای آنها هم با علاقمندی امکاناتی را فراهم می سازم، که به یک شفاخانه بروند، که در آن یک داکتر زن موجود باشد. جائی که ما زن ها را در اجتماع ما کار داریم، آنها را در کار و عمل آنها گذاشتیم، حتی در پولیس.

شما در جنگ علیه ائتلاف غربی جنگیدید و از حملات زیاد و هدفمند طیارات بی پیلوت («درون ها») امریکائی، جان به سلامت بردید. شما و برادرزادهٔ تان سراج الدین حقانی، که امروز وزیر داخله است، برای امریکائی ها به صفت تروریست شناخته شده بودید. حال، و امروز شما به این بیست سال جنگ چگونه در عقب نظاره می کنید؟

واقعاً که زیاد رخ داده است. درین پهلو، یک وقت خانهٔ من وجود داشت، که امریکائی ها، حاضراً در زمان دورهٔ آول «امارت» در سال ۲۰۰۱م، بمب باران کرده اند. برادرزادهٔ من و خودم، ما را با سختی توانستیم نجات دهیم، دوستان زیادی کشته شدند. حملات متعدد زیاد دیگر هم بر خانه های من، منجمله در وزیرستان ( ساحهٔ عقبنشینی و حاکمیت خاندان حقانی، در ساحهٔ سرحدی افغانستان – پاکستان)، هر مرتبه ده ها کشته. لیکن من همیشه طالع داشتم.

شما چهار سال در اسارت بودید. چه خاطرات را شما به این زمان مرتبط می سازید؟

سال ۲۰۰۳م بود، زمانی که امریکائی ها مرا اسیر گرفتند. «سی آی ای» (CIA) و «ام آی ۶» ( MI6) که خدمات اطلاعاتی آلمان و استخبارات پاکستان از من تحقیق کرده اند. یکبار در جریان تحقیق، یک امریکائی در یک تحقیق بسیاری از آن جمله، پرسید که دید من از جنگ چه است. من گفته ام که لزوم بهتر است که امروز به جای فردا، رد شوید، اگر خون زیاد نمی خواهید بریزید، و افراد زیاد از دست دهید، و یکزمان شکست خورده پس رفتن نمی خواهید. گفتم، شما هیچ آگهی از تأریخ کشور ما ندارید، در غیر آن می دانستید، که با روسها چه واقع شده است (بلی “ستنگر” به چه پیمانه مؤثر بوده است؟: “خلیلزاد در آنوقت چه پیغام برای شما از طریق مولوی خالص می رساند؟: مترجم) اتحاد شوروی یکی از قدرتمند ترین کشورها در آنزمان بوده است. ما بر آن، در ظرف ده سال پیروز شدیم. (به به: حال به بازمانده های محدود آن مراجعه می کنید، تا از شما در جهان شفاعت کند؟: مترجم)

چه تجربه در جنگ با امریکائی ها داشته اید؟

من آنها را با دلچسپی با عساکر شوروی مقایسه می کنم. عساکر امریکائی ترسو و بزدل، بی وجدان و احمق اند. در مقایسه، روسها مردهای بهتر بوده اند. آنها واهمه از خود نشان نمی داده اند که به جنگ رویاروئی بروند، خیلی سرسخت و شجیع بوده اند. امریکائی ها بوسیلۀ دو چیز برجستگی نشان می داده اند: آنها مقادیر زیاد پول رشوه داشته اند، که درچال و فریب کار می گرفته اند. و دیگر، دست بالا در قوای هوائی. بدون طیارات و هیلیکوپتر های آنها، خود آنها با وجود تخنیک پیشرفته در جنگ های پیاده خوب نبوده اند. آنها هیچگاه حاضر نبوده اند، که خود آنها را در جنگ نزدیک با ما مقابل سازند. وقتی اگر بازهم، چنین پیش می شد، همیشه، کوتاه تر را در پیش می گرفته اند. من باورمند هستم که تلفات غربی ها خیلی بالاتر از آنست که در احصائیه ها دیده می شود.(عجیب است، این مقایسه ها، به مردم ما که با سلاح های پیشرفته جان و مال آنها را از دست داده اند، چه مشکل بازماندگان قربانیان را حل می کند؟ این چه عقل و تفکر است؟: مترجم)

امریکائی ها برای طالبان هنوز هم یک دشمن اند؟

جنگ ختم است. امریکائی ها دیگر دشمن نیستند. ما علیه آنها چیزی نداریم. لیکن حق ماست که با در نظرداشت تلفات زیاد و ویرانی ها، از آنها هم به خاطر دوباره اعمار، پرداخت های ترمیماتی دریافت نمايم.» ختم ترجمهٰ متن مصاحبه.

  خلیل حقانی، وزیر مهاجرین افغان:

 بر طبق اتفاق فامیلی پشتونی، حقانی یکی از با قدرت ترین و با نفوذ ترین «فرکسیون» در درون طالبان محسوب می گردد. تا زمان تسخیر کابل به تأریخ ۱۵ آگست ۲۰۲۱م، خاندان – حقانی یک نقش مرکزی در مبارزه علیه واحدهای نظامی غربی بازی کرده است. این خاندان برای یک سلسله حملات وحشتناک در افغانستان مسوول شناخته شده است، در جمله قنسلگری آلمان در مزار شریف در سال۲۰۱۶م و سفارت آلمان در کابل در سال ۲۰۱۷م که در  آن  اضافه از ۱۵۰ کشته به جا مانده است. تا امروز گفته می شود که نزدیک ترین همکاری در خدمات نظامی  با «آی اس آی» (ISI) پاکستانی دارد. خلیل حقانی حدس زده می شود که در دهۀ ۱۹۶۰م متولد گردیده، جوانی خود را در جنگ گذشتانده است. برادر متوقای او جلال الدین حقانی مؤسس شبکهٔ – حقانی شناخته شده است، که از جانب ایالات متحدهٔ و سازمان ملل متحد به عنوان سازمان تروریستی درجه بندی شده است. هنوز هم حکومت امریکا بر خلیل حقانی که وزیر مهاجرین در حکومت طالبان است، یک مبلغ په حجم ۵ میلیون دالر، جائزهٔ آوردن سر او و یا معلومات اینکه در کجا است، تعیین نموده است.

(این اقدام، تا چه اندازه جدی خواهد بود؟ آیا کسی به فعالیت های مخفی دستگاه های قدرت های بزرگ دسترسی دارد؟: حدسیات هم فراوان است، که به حقیقت دست یافتن هم دشوار:» مترجم)

تذکر مختصر نویسنده درین رابطه: اینکه افرادی مانند حقانی ها و یا رهبران دیگر طالب مانند وزیر تحصیلات عالی، هر آنچه در رابطه با خارجی ها می گویند، جوب را باید خارجی ها، برای آنها داشته باشند. اما آنچه آنها در رابطه با «مشروعیت» خود ها، از دید و موقف مردم افغانستان حرف می زنند، با چنان ادعا ها، که استقرار حاکمیت خود آنها را در زیر نقاب «اسلام» می خواهند، با چنین یک موقف، از نگاه سیاسی، با آنها به مباحثه نشست، زیرا «دین» یک چیز است که برای پیروان آن «مقدس» است، اما جامعه  از یک طرف «کثیرالادیان» است، از طرف دیگر «تقدس» دین نمی تواند، به فردی برای قدرت سیاسی سوء استفاده می کند، اعتماد کرد. در عین حال در صف بقایای «رژیم قبلی» که متشکل از «بنیادگرایان»، «جنگ سالاران»، «مجرمین»  و غیره دزدان و مفسدان شامل بوده اند، نویسنده هم چنان تمایل به جلب توجه، به مطالبات آنها ندارد. فقط یک قدرت دولتی را ترجیح می دهد که بدون امتیاز، بدون تبعیض و تحریم مقدماتی، نخست بر یک قانونی توافق صورت گیرد که پیروی و مراعات هر ماده برای همه یک امر ثابت و بالاتغییر جبری قبول شود. فقط فرد به تنهائی جوابگوی عملکرد خود دربرابر قانون باشد. و مؤظف تعمیل کنترول کننده تطبیق به همه اتباع برخورد یکسان داشته باشد. هیچ کسی در همچو جامعه، باید مافوق قانونّ نه باشد. همزیستی پیروان همه ادیان و گروپ های اجتماعی در صلح باید تآمین گردد.

پایان

از افتتاح وبسایت (۲۰۲۱/۹) تا کنون

مجموع شمار خوانندگان 1524

برای ارتباط، احترامانه از شما دعوت میشود به آدرس های ذیل با ما در تماس شوید

nasharat@ariana-afghanistan.com و یا info@ariana-afghanistan.com

به استناد مادۀ ۲۰میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، تبلیغ برای جنگ و ترغیب و دعوت به نفرت نژادی، مذهبی، زبانی و هرنوع دیگر آن، که منجر به خشونت و زور گردد، از نشرات ممنوعه محسوب گردیده ، اقبال نشر نخواهد یافت

جواب دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *