تکرار غم انگیز، بازهم فاجعۀ بشری اوکرلین!

شمار خوانندگان این مضمون تا حال: 0

۲۰۲۲/۰۳/۳۰

تکرار غم انگیز، بازهم فاجعۀ بشری اوکرلین!

هم وطن محترم ، هر موقفی که و بنابر هر انگیزۀ در برابر آن چه در اوکراین می گذرد گرفته یی به آن کاری نداشته حق مداخله به خود نمی دهم، ولی بدون هیچ گونه تظاهر و خود نمایی حتی جبراً با چشم پوشی از عوامل زایندۀ این جنایت، من به نام یک انسان با درک و فهم حقوق اساسی و مشروع انسان ها، قبول کن که در قبال این تجاوز وحشیانۀ پوتین بر کشور اوکراین به بهانۀ تهدیدات امنیتی بی تفاوت مانده نمی توانم. و لو که کاری از من ساخته نه باشد.

نه تنها که بی تفاوت بوده نمی توانم بلکه این سانحۀ تحمیلی و اجباری، احساس افگارشده ای  غصه های  فعلی وطنم  بیشتر جریحه دار ساخته و بی اختیار این فاجعه را شب و روز با پیامد های بی نهایت غم انگیز و دردناک آن تعقیب می کنم و بنام یک انسان . رنج می برم و عذاب می کشم. همان طوری که برای عراقی، لیبیایی، یمنی، فلسطینی، سوریایی، مسلمانان برما و چین گریستم.

بعضی اوقات نوشته های روی کاغذ و اصول های توافق شده ای بین لمللی به نام میثاق ها و قوانین، شعار های حقوق بشر، دموکراسی، جنایات جنگی، محاکم بین المللی مؤاخذۀ جنایت کاران جنگی، مصونیت حریت و حاکمیت ملی ممالک عضو مؤسسۀ ملل متحد. چارتر ملل متحد و صلاحیت های این موسسه در قبال تخلفات علنی از معیار های موجود و اتخاذ تدابیر سیاسی و نظامی در برابر عضو متخلف و غیره و غیره، سرابی فریبندۀ بیش نبوده بر ضعیف قابل تطبیق است و در برابر تخلف زورمند ابر قدرت اصلاً وجود ندارد.

شورای امنیت ملل متحد وجود وحضور خود را با انعقاد جلسۀ اضطراری در مورد بستن مکاتب دختران توسط طالبان متبلور ساخت ولی در آن گوشۀ دنیا که هزاران طفل، مرد و زن بی گناه ، به نام بشر،غیرمسلح به ناحق کشته می شود و هزاران آبادی ویران و شفاخانه ها بمبارد و ملیون ها تارک مأوا می شوند.تدابیر سیاسی، اقتصادی و نطامی بین المللی چیست؟ هر مملکت عضو این فاجعه را نظر به علایق و وابستگی ها از زوایای متفاوت می نگرند که اصلاً حقوق بشر در آن مضمر نیست.

قبول کن هم وطن که اگر بشر از غار کوه برآمده و در قصر ها با تمام وسایل و امکانات مجهز و عصری زیست داشته علم و تکنولوجی، نعمات و تسهیلات رفاه و آسایش  را در اختیارش قرار داده ، پهناوری علم و دانش برای بشر درب معرفت عمیق با طبیعت و دارایی های آن  را و مجادله با حوادث تباه کن آن را بکشوده.

علاوتا در حاکمیت صلح روابط جوامع بشری بر بنیاد توافق نامه های قانونی بر معیار های  بین المللی بین مؤلد و مستهلک و یا بین فروشنده و خریدار و مؤسسات انتقالات تجارتی زمینی، هوایی و بحری صورت می گیرد.

متأسفانه حوادث جئو پالتکس دو دهۀ اخیر با همه پیامد های خون ریزی، ویرانی، تباهی و فرار و مهاجرت ها نظر خوش بینانۀ جدا شدن بشر را از غریزۀ طبیعی وحشت، بربریت، خشونت و جنگ  به یأس می کشاند.

در ظاهر بعد از متلاشی شدن اتحاد جماهیر شوروی و نظام دکتاتوری مطلقۀ کمونزم روسیه راه دموکراسی را در پیش گرفت و سازمان ها و شیوه  هایی را ایجاد کرد که چنین انتباه را به جهان می داد که روسیه به سوی دموکراسی و مردم سالاری روان است، ولی واقعیت های عینی و تحولات و رویداد های سیاسی به وضاحت نشان می دهد که شوروی سابق کلاه بدل کرده در روسیه یک نظام دکتاتوری خود کامۀ مطلق العنان مستولی گردید، در زعامت بعد از سال ۱۹۹۶ مردی به نام ولادمیر پوتین به حیث یگانه بازی گر تک رو، خود کامه روی کار آمد که گهی صدراعظم بود و زمانی معاون رئیس حمهور و در ۲۰۱۲ قانون اساسی روسیه را تعدیل و خود را تا سال ۲۰۳۶ رئیس حمهور مقرر کرد که در این فیصله مردم روس هیچ نقش نداشتند و او فعلاْ مطلق العنان روس است که با  هم دستی گروه بلیونرهای مفسد به نام اولیگارک ها  Oligarchs عنان سیاسی و اقتصادی روسیه را به دست داشته تمام آزادی های فردی صلب، مطبوعات آزاد تحت مراقبت و سانسور، مخالفین سیاسی حتی در خارج قتل، تخویف، تهدید، تحت ستم  و بدون محاکمه عدلی  محبوس با شکنجۀ روانی قرار داده و برای قتل شان توطئه می گردد.

با صعود چندین برابر قیمت گاز و پترول انکشاف اقتصادی روسیه تا ۷ % بالا رفته اما به جز نفت، گاز و اسلحه تولیدات روسیه در مارکیت بین المللی سهم ندارد. حتی ویتنام در ساحۀ تکنولوجی اطلاعاتی از روسیه جلوتر است.

پوتین متن فیصلۀ سال ۱۹۹۲ شورای ملی روسیه « دوگما»  را مبنی بر تقبیح (جنایت و خطای بزرګ سیاسی) حملۀ نظامی شوروی بر افغانستان به توصیف و تمجید و جزء مسؤولیت های نظام دانستن تعویض کرد. پوتین در دل و دماغ آرزوی احیای امپراتوری متوفی اتحاد جماهیر اشتراکیۀ شوروی را می پزوراند. بسیاری از ممالک آزاد آسیای میانه را با حضور نظامی و معاهدات امنیتی تحت تسلط سیاسی آورده.

حمله بر اوکراین برخاسته از احساس جنون برانگیز یک شخص است که خود پروردۀ دامان سیاست جنگ سرد به حیث جاسوس و متخصص استخبارات خارجی  بوده که قدرت طلبی و کشور کشایی از تأثیرات روانی آن زمان بر روحیات پوتین است.

این جنایت وحشتناک پونین نزد پروانه های چرخنده و جان سوختۀ دور شمع آزادی یک جنایت است، گناه نا بخشودنی و ظلم علنی بر بشریت است که قطعاً توجیه نداشته و در این ماجرا جویی دیوانه صفتی یک شخص است.

هیچ مرجعی به شمول وزارت دفاع روسیه و استخبارات غربی منظور اخیر پوتین را در این جنگ  نمی داند که آیا هدف تصرف و الحاق  کامل اوکراین به فدراسیون روس است؟ یا انتصاب و بر اریکۀ قدرت نشاندن دولت گماشته و یا تحمیل شرائط تباه کننده بر ملت اکراین، و یا ویرانی سرتاسری اوکراین و متواری ساختن نفوس آن و به رسمیت شناختن مناطق تحت تصرف به نام اوکراین آزاد.

 نه تنها که پوتین یک وطن آزاد و مردم بی گناهش را قربانی زور نمایی خود به غرب نمود در عین زمان شرائط نهایت وخیم اقتصادی را برای ملت روسیه خلق کرد که تاوان آن را خواهند پرداخت.

پایان مقاله ولی دوام فاجعه