پشتوانه بانک مرکزی افغانستان

۲۰۲۱/۱۰/۰۵

فقیر

پشتوانه بانک مرکزی افغانستان در خارج ازکشور

 (باید متوجه استحکام نظام پولی و اقتصاد کشور باشیم)

درین روزها موضوع  ګویا فریز(منجمد) شدن حدود ۹،۵میلیارد دالر (اګر دقیقاً ګفته شود ۹،۶۹۴میلیارددالر) از طرف حکومت ایالات متحده امریکا است.  هموطنان عام ما این سخن فریبنده را فوراً پذیرفتند.  در کابل میګویند که معاشات مامورین بخاطری پرداخته نمی شود که امریکا پولهای افغانستان را نمیدهد!

امروز نظام بانکی  به همکاری  بانک جهانی (WB) وصندوق جهانی پول(  IMF)جهانی باهم از روی یک میکانیزم علمی ومسلکی بانکداری بشکل عجیب و به صورت بسیار ضروری و خوب   در سطح تمام جهان باهم پیوست است. درین زمینه مشوره های مسلکی (B c B s/Basel Committee on Banking Supervision) نیز رول عمده دارد . تمام بانکها امروز خود را به اصول و تعهدات ( MAL/Management Assets & Liabilities) مکلف میدانند، موسسات مالی بزرګ و بانکهای معتبر مانند ( Federal Reserve Bank of New York )و   Barclays bank PLC (یک بانک باتجربه برتانوی در لندن) و بانک سویس به پولها و ذخایر مثل فوق (از هر کشوریکه باشد) بحیث یک پشتوانه  مینګرند وعمل مینماید، زیرا بعد از تدویر کنفرانس برتن وډز پشتوانه طلا از بین رفت و اکثراً دالر منحیث پشتوانه پذیرفته شده میتواند. فیصله فوق بالای موثریت سیاسی- اقتصادی ایالات متحده بالای تمام جهان کمک کرد.  داشتن ریزرفهای نقدی وپشتوانه در بانکهای معتبر در استحکام مالی کشورهای روبانکشاف اثر خوب دارد و یک وسیله ی سیاست پولی است.

بانکهای بین المللی، صندوق جهانی پول و سایر موسسات مالی ناظر براوضاع سیاسی افغانستان اند، تامبادا دارایی های این کشور در اثر هرج مرج توسط ګروههای مسلح خاص سرقت و حیف و میل نګردد. این نظارت از وجیبه و تعهد بین المللی شان نشات مینماید. اما موضوع دیګری که عبارت از وضع قیود و تعذیرات علیه پاکستان بنا بر حمایت شان از ګروههای تروریستی است و از طرف یکعده کانګریس مینهای  امریکایی پیشنهاد شده، به افغانستان و پشتوانه دافغانستان بانک ارتباط ندارد، نباید باهم مخلوط ګردد. موسسات مالی جهانی و دونر ها طبق پالیسی شان حق دارند تا مصرف و ارسال کمکهای شان شفاف باشد. مبلغ فوق ذخایر ریزرفی کشور ما محسوب میګردد، بهتر است غرض حمایت و دوران پولهای داخل کشور محفوظ باشد، مصرف و انتقال آن دوباره به کشور چندان مناسب نیست، و عدم انتقال آن بدین معنی نیست که این پول از طرف کسی تصاحب ګردیده و از ملکیت افغانستان خارج شد، بلکه تعهد  جهانیان را درمقابل دارایی افغانها رانشان میدهدو یک عمل مفید به اقتصاد ما است. درین مورد شرایط و معیار های زیادی وجود دارد که توضیح آن از نظر مسلکی و مدیریت بانکی ممکن نیست و شاید برای عموم خسته کُن ګردد. اما همه باید بدانند که موضوعات سیاسی  با تعهدات بانکی نباید خلط ګردد.  در زمره پول وطلا اسناد بها دار مانند چکهای تجارتی، برداشتهای  مخصوص Special Drawing Right ، دارایی سکتور خصوصی و معاملات لیتراف کریدت نیز شامل اند، که در ثبات کرنسی (پول ملی ) کشور رول دارد.

افغانستان برای بار اول طی سلطنت محمد ظاهر شاه به سپردن وګذاشتن پشتوانه اغاز نموده است که در بانک فدرال  ( Federal Reserve Bank of New York) ، RAMP و بانک سویسیInternational Bank for Settlement   و سایر موسسات بود و همیشه موجود بود ودرسال ۲۰۰۸ ازدیاد یافت که در زمان داکتر اشرف غنی درسال ۲۰۲۰به بیشترین مقدار آن رسید. به اشکال نقد، بل ، طلا و باند ها اسناد بهادار میباشد. این چنین امانات در تمام ممالک مروج بوده، خصوصاً برای کشور های که اقتصاد شان باثبات نیست و امکان وقوع حوادث غیر عادی در ان وجود دارد، مهم است وباید بانکهای  مرکزی شان دایم  برای حالات ناګوار ذخایر داشته باشد. همین اکنون افغانستان در چنان وضعیتی نیست که پشتوانه اش را برداشت نماید، زیرا نه شرایط برداشت را دارد و نه باکدام بحران قوی روبرو شده، بلکه باوجود حاکم شدن طالب، صادارت دوام دارد، بنادر ګشوده اند، نیروی کار کافی موجود است، زیربنا ها (سرکهای سفالت، برق، میدانهای هوایی، مخابرات، …)و ملکیتهای دولتی موجود اند، تمام ادارات با پرسونل فنی و مسلکی  میتواندفعال باشد، زمینه سرمایګذاری موجود است، مستوفیتها و ګمرکات فعال اند، سند بودجه تصویب شده در اختیار است، تعدادی از موسسات بین المللی نیز در کشور وجود دارند، سرمایه بسیار زیاد از افغانها در دوبی، بانکوک، کراچی و بعضی کشور های دیګر موجود و در دوران است، شرایط تطبیق پروژه های انکشافی موجود است(بشرطیکه ازمتخصصین داخلی استفاده شود وشرایط کمکهای دونران برآورده شود). در پهلوی  سکتورعامه سکتور خصوصی کشور نیز فعال است؛ در حالیکه پرسونل دولت نظر به دو ماه قبل بطور تخمینی حدود ۴۰فیصد کم ګردیده و درمصارف خدماتی نیز کاهش زیادی بودجود آمده است(تشکیل پارلمان، مشاورین، نظامیان، ژورنالیستان وغیره از بین رفته و بودجه شان صرفه جویی شد) اما مشکل این است که تنظیم طالبان در پهلوی امنیت فزیکی، امنیت احساسی را بوجود نیاورده  و در ممثل شدن حاکیمت ناتوان اند، ازین رو سرمایګذاری در داخل کشور به مشاهده نمیرسد، ولی خروج  داراییهای مادي، نیروی متخصص وماهرین مسلکی وپولشویی موجود است.  در حالت عادی ازیک بخش این دارایی ها تجار کشور(سکتورخصوصی) در وارد نمودن اموال که انتقالات و لیتراف کریدت معمول است، استفاده میکنند، ممکن با انجماد آن یک بخش واردات کشور با سکتګی وارد ګردد و عمل   transfer شاید صورت نګیرد که  ازبین بردن این خلا مربوط مدیریت طالبان است که باید اجراات نمایند.

باید فراموش نګردد که هیچ یک از بانکها نمی خواهد درهیچ ګوشه جهان  کدام بانک با افلاس، ورشکستګی و یکی از خطرات ( خطر سیالیت، خطر تصفیه، خطر سیاسی،  خطر صنعت، خطرمدیریت وعملیاتی وغیره) مواجه شود. اینکه تغییرات سیاسی یک  کشور در کشور مربوطه باعث بروز تشنجات میګردد مربوط آنها بوده باید نګذارند که عامل روحی مسایل مالی و اقتصاد را تکان دهد وباعث انفلاسیون، رکود اقتصادی یا حادثه زیانبار دګر ګردد. سیستم بانکی جهانی نمی خواهد حتا اقتصاد وبانکهای فقیر ترین و منزوی ترین  کشور متضرر وبا خطرات  risk) (روبرو ګردد، زیرا تاثیر آن در مجموع در تمام بانکها و اقتصاد جهانی مشاهده میګردد، بلکه  برعکس؛ حمایه و تقویه مینمایند ومشوره های سازنده میدهند. 

حوادث اخیر  کشور ما؛  جهانیان را در مورد افغانستان با ابهام مواجه ساخت، امید اداره حاکم فعلی هرچه زود تر غرض ثبات اقتصادی و اجتماعی و کسب اعتماد در ملت و در جهان  از خود چهره مدنی و مهذب تر بروز دهد و این ابهام را حل نماید.  طالبان نزد جهانیان یک ګروه جنګی بوده  که به زور اسلحه قدرت را غصب نموده اند، ازهمین خاطر آنها جداً ناظر اوضاع اند، خوشبختانه  ملت صبور افغانستان تا حال دست به نافرمانی مدنی نزده اند که باید طالبان مدیون این احسان شان باشند.   در چنین  حالت بی ثبات اګر درافغانستان بانک شروع به اخذ وبرداشت از ذخایر ثابت خود کند، خدا ناخواسته باعث تزلزل و کسر بیلانس خواهدشد که جبران آن بسیار مشکل است. حل چنین موضوعات به فعالیت  بانک مرکزی ، بانکهای تجاری و معاملاتی با پرسونل باتجربه و مسلکی آن ضرورت دارد.

حقایق نشان میدهد که در آخرین روزهای حاکمیت دولت سابقه ، نسبت شدت بیشتر جنګ طی چند روز محدود برداشتهای زیادی صورت ګرفت و پول تحت نام بسیج مردمی  از بانکها و حساب دولت خارج ګردید، زورمندان محلی (خصوصاً در پنجشیر، جوزجان، بامیان و بلخ) پولهای زیادی را ګرفتند ویک مقدار دالر بخاطر ثبات کاذب پول  ازطرف بانک مرکزی لیلام ګردید. این عمل بصورت همزمان باعث کمبود دالر شد. اکنون میتوان صرف آن بخش را با ذخایر تمویل نمود، اما کلاً برداشت از ذخایر  مجاز نیست و بانکهای خارجی ومشاورین ( BcBS) این را بهتر میدانند و آنها نمی خواهند اقتصاد مرشدم افغانستان ضربه ببیند.

اما تبلیغ اینکه امریکا بالای افغانستان تعذیرات وضع نموده، هنوز قبل از وقت است، بلکه جهانیان میخواهند به طرق مختلف با طالبان نزدیک ګردند و طی هر هفته طور مسلسل کمکهای مختلف بشری اعلان میګردد. متاسفانه ازهمه بیشتر درمورد ذخایر و پشتوانه  دافغانستان بانکDAB) (،   پاکستان زیاد سرو صدا انداخته است.  این کشور محیل میخواهد ذهنیتها را مغشوش، و مانند تیغ دولبه ازیکطرف طالبان را مبرا، و از طرف دیګر امنیت احساسی را کاهش و یکنوع عامل روحی منفی را ایجاد نماید و از طرف دیګر کوشش دارد این ذخایر را بدست طالبان قرار دهند و معلومدار درین حالت  دالر به پاکستان انتقال میابد(به طرق مختلف خصوصاً که اموال انها درینجابیشتر بفروش میرود) وبه این ترتیب  دالر ذخایر افغانستان در حقیقیت کمر شکسته اقتصاد پاکستان را تااندازه ی  تداوی خواهد کرد(زیرا واردات افغانستاان ازین کشور زیاد بوده و دالر مذکور به ان پرداخته میشود).  هرقدر اقتصاد افغانستان ضربه زده شود، پاکستان ان را به نفع خود میداند. همین اکنون بااستفاده از ضعف  اداره فعلی به دمپنګ اجناس زیاد پرداخته و تلاش دارد عوض پول افغانی  کلدار وبانکنوتهای جعلی دوباره  مانند بیست سال قبل در دوران شود  از طرف دیګر این کشور مکارانه اعلان نموده که ما برای افغانستان بانکنوت جدید نشرمیکنیم. هرګاه اګر  این کشور به چاپ بانکنوت برای افغانستان آغاز نماید بزرګترین تراجیدی و مصیبت خواهد بود، زیرا کنترول حجم بی کیفیت و جعلی بدست آنها افتاده یک انفلاسیون چهارنعل براه میافتد.  شواهد کاهش قدرت پرداخت پول متاسفانه از دو ماه بدینسو مشاهده میشود، اګر افغانستان صلاحیت و اداره بانک مرکزی اش را دوباره خودش بدست نګیرد و  دست مغرض اجانب رااز آن کوتاه نسازد،  بزودی نه تنها وضعیت اقتصادی بحرانی میګردد، بلکه اسناد سِری  بانک نیز بدست دیګران قرار میګیرد. حتا ګفته میشود که اسناد ادارات  بسیار حساس در دست بیګانه ها قرا رګفته و همه روزه سِری انتقال میګردد. مشکل دیګر اینکه یکتعداد هموطنان سپرده های بانکی خود را پیهم برداشت مینمایند. این عامل نیز تاثیر منفی دارد. اګر  اداره طالبان به مردم اطمینان بدهد و اداره و موسسات را بدست خود بګیرند و پرسونل مسلکی و تخصصی را به کار شان تشویق و صلاحیت بدهند این مشکل حل میګردد.  باید اینها کوشش کنند هرنوع فعالیت، مداخله و سروصدای پاکستان را محدود ودفع کنند و نګذارند سخنګوی اینها ګردد، بلکه خود تبارز نموده، ممثل حاکمیت خود ګردند  و اقتدار شان را به نمایش بګذارندو به  نیرو های ملی اتکا نمایند.  

خوشبختانه ظرفیت و پوتانسیل بهبود اقتصادی ورُشدافغانستان نظر به پاکستان چندین مراتبه  قویتر وبهتر است.  اجازه دهید درین مورد از قول رییس جمهور فراری و حاکم اداره متفرق ګذشته یاد ګردد:  سه سال قبل  پاکستان برای افغانستان از دادن چند میلیون کمک یاد اوری کرد، ولی  اشر ف غنی در شام همان روز در عکس العمل آن ګفته بود که شما از مداخلات و حمایت تروریستان دست بردارید، ما این مقدار پول را ظرف  سه ماه عاید داریم و بعد با شما همینقدر کمک میکنیم.   این ګفته کدام مبالغه، احساسات و خود ستایی یا غرور افغانی نبود، بلکه واقعیت است. متاسفانه  که در آن زمان افغانستان  دارای یک حکومت متفرق- فاسد بود و  مزدوران بیګانه در آن جای ګرفته بودند، ازطرف دیګر با یک جنګ تباه کن روبرو بود، اکنون هردو مشکل حل است پس میتوان به آسانی اقتصاد را بهبود بخشیم و به اهداف انکشافی دست یابیم.

اما در مورد ذخایر وپشتوانه باید تاکید نمود که؛ موجودیت دارایی مذکور فعلاً نیز برای انکشاف  ورشد ضرور است و در بانکهای خارجی منحیث یک (پشتوانه)تکیه ګاه مطمین برای اقتصاد مااست، ازین پشتوانه به منظور بودجه عادی و انکشافی استفاده نمیګردد، یعنی این پولها جز بودجه ملی نیست، ولی اګر بدین منظور  از آن استفاده شود، در همان روز سقوط ارزش پول ملی در بازار ها احساس میګردد. این پشتوانه بهترین وسیله سیاست پولی  و قدرت تبادله وخرید پول افغانی است.  حکومت طالبان میتواند برای مصارفات از سایر منابع داخلی و کمکهای  خارجی استفاده کنند. سکتور خصوصی و بانکهای غیر دولتی اګر سهمی درین پولها دارند، آن هم از طریق بانک مرکزی DAB(بانک بانکهای افغانستان) است.

مسئولین طالبان باید در آماده ساختن وضعیت وشرایط جلب کمکهای خارجی توجه نمایند، متاسفانه بانک جهانی  ادامه  همکاریهایش منوط به این شرایط نموده، زیرا اکنون طالبان  بحیث ګروه جنګی قادر به آماده ساختن شرایط ووضعیت مناسب نیستند، بناً باید  خود را واجد چنین شرایط سازند،  زیرااکنون  ایشان ادعای حکومتداری را دارند، یعنی مسئولیت تمثیل حاکمیت بر یک کشور و ۳۵میلیون نفوس آن را مینمایند، پس اینها باید اندکی مهذب، رسمی  و شهری ګردند و میکانیزم منظم  حکومت قبلی را  نګهداری و حتا اصلاح نمایند، به تخصص اهل مسلک احترام نموده، پُستهای سیاسی  را خود در دست داشته عیبی نیست، ولی  تخصص و مسلک را به متخصصین بګذارند، زیرا اکنون دوران تخصص سالاری است .هرنوع نمایشات پاکستان به نفع طالب ضربه ی مهلک به حیثیت افغانستان وطالبان است.  پاکستان در اوایل در دپلوماسی( ولی بشکل تحکُم)، بعد بشکل مشوره و اکنون با تضرع از جهانیان میخواهد تا طالبان را به رسمیت بشناسند. درین مورد باید خود طالب عمل نموده نګذارند پاکستان به نیابت طالب  تشبث منفعت طلبانه کند. بهتر است طالبان خود غرض به رسمیت شناخته شدن شان به لابیګری بپردازند و نګذارند هیچ کشوری برایشان مداحی و لابی  کنند، این عمل حساسیت ملی و بین المللی را در بر دارد باعث بی حیثیت شدن افغاننستان میګردد.