کسی که دیر آید، زندگی او را جزا می دهد!

۲۰۲۳/۰۷/۰۳

کسی که دیر آید، زندگی او را جزا می دهد!

«کسی که دیر آید، زندگی او را جزا می دهد!»، افاده ایست افسانوی، که به تأریخ ۷ اکتوبر ۱۹۸۹م، ساعت ۱۸:۳۰ به وقت محلی ، پس از ملاقات  دو بدو (دو چشم با دو چشم)، «میخائیل گرباچف منشی عمومی حزب کمونیست اتحاد شوروی و صدر هیأت رئیسۀ شورای عالی اتحاد شوروی»، با  «ایریش هونیکر»  پخش گردیده است.

«میخائیل گرباچف» به تأریخ ۶ اکتوبر ۱۹۸۹م با خانمش “رئیسه” وارد برلین – شرق می گردد و در  روزهای ۶ و ۷ اکتوبر، جمهوری دیموکراتیک آلمان، «چهلمین سالگرد تأسیس» آنرا جشن گرفته است. گفته شده است، که گویا درین صحبت «میخايل گرباچف»، قدرتمند ترین مرد «کریملن» به “ایریش هونیکر”، «قدرتمند ترین» مرد «جمهوری دیموکراتیک آلمان»، منشی عمومی «حزب سوسیالیت متحد آلمان» و «صدر هیأت شورای دولتی جمهوری دیموکراتیک آلمان» و «سر قومندان اعلای اردوی ملی…» آنکشور، در آخرین روزهای فضای “جنگ سرد”، هوشداری هائی هم به هونیکر، داشته است. تا آنزمان “جنگ سرد” و هم چنان “انحلال پیمان “وارسا” و

فروپاشی “سیستم سوسیالیستی در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی” به  انجام کامل آن، نه رسیده بود. درین صحبت گویا بطور غیر مستقیم افاده شده است که «ریفُرم هائی» که در اتحاد شوروی در پیش گرفته شده است، در «جمهوری دیموکراتیک آلمان» نیز ضروری شمرده می شود و هم چنان می گوید که: «زنده گی تصامیم با جرأت می طلبد. کسی که دیر آید، زندگی او را جزا می دهد..    حال بر می گردیم، به روزهای “ورود” جنگی های طالب، در اخیر سپتمبر ۱۹۹۶م. حین ورود آنها و تلفات جانی، سرمنشی سازمان ملل متحد، به سبب تلفات انسانی و قتل های بدون محاکمه، حالت نگران و مضظرب داشته است. 

علاوه از آن، از ۲۷ سال قبل پس از ورود «جنگی های طالب» در روزنامه های معتبر اروپائی در مورد “لت و کوب علنی زنان” در بازارها، در محضر عام خبر می داده اند.  اینر هم نه باید از نظر دور بماند که در طول زمان “هژمونی” بنیادگرایان  اسلامی از قماش های مختلف، “خشونت علیه زنان” جز کردار روزمرۀ قدرتمداران بوده است. صحنه های لت و کوب که در تصویر بعدی دیده می توانید مشاهده نمائید، با همچو رویه حتی بعد از اینکه “حکومت قسمی طالبان” در مرحلۀ اول سقوط داده شد، مأموران و عساکر “شورای نظار” و “جمعیت اسلامی” (“تحت رهبری برهان الدین ربانی”)، با عین عملگرد با “زنان”، برخوردداشته اند.

در طی مدت زمان ۲۷ سال چنین اعمال زجر و عذاب و اهانت، ایجاد ترس و وحشت، ادامه داشته است. حال اینک پس از قریب دو سال، “رهبر تسخیر کنندگان”، بالاخره  متوجه می  شود، تا “فرمان صادر کند.” بر اساس گزارشات روز قبل، سخنگوی طالبان، «ذبیح الله مجاهد» در بارۀ این فرمان «امیرالمؤمنین» آنها گزارش می دهد. می تواند جای تعجب، باشد. اینرا هم باید در نظر داشته باشیم که به قول فیلسوف آلمانی که گفته است: “کسانی در داخل یک کشور به جنگ درگیر می شوند، گناه چنین افراد از خارج بزرگتر تخمین می گردد، کسانی که در داخل مرتکب گناه می گردد، گناه خود را کمتر می سنجد.” حال وقتی “جنگی های افراطی و تند رو” خود آنها را “پیروز” می دانند و مسوولیت اداره و کنترول قلمرو را مدعی می شوند، انتظار معقول و انسانی، بوده می توانست، طرزالعملی، باید در پیش گرفته می شد که عمل آنانان را در برابر جامعه “محافظکارانه”  به پیش می بردند. گزارشات مطبوعاتی، چنین تصویری را انعکاس نمی دهند و از جانب دیگر، در برخورد با “مخالفین” آنها از “محکمۀ پیروزمندان و گمان می رود از تعاریف حقوق، مطابق خواست آنها” استفاده می کنند. حال به یاد می آوریم، که بعد از تجلیل چهلمین سال تأسیس

جمهوری دیموکراتیک آلمان،‌ آنکشور سقوط کرد و دیوار  برلین، فروپاشید. و وحدت دوبارۀ دو دولت آلمان، به عنوان دولت واحد تشکیل و متعاقباً پایتخت این کشور دوباره، به همان شهر تأریخی، جا گرفت. در جریان وحدت دوبارۀ آلمان، به اصطلاح عوام، “بینی” کسی هم خون نشد. موازی با آن، یکی از بزرگترین پیمانهای نظامی در شرق اروپا، به نام “پکت وارسا” منحل و در نتیجۀ “انحلال” بلاک “شرقی” کشور های مستقل جدید، تشکیل گردید، که حاکمیت های یک ” حزبی” چهل ساله را مردود شمرده، راه “دیموکراسی” را هم،  در پیش گرفتند.

طوری که بارها گفته شده است، بحران خونین و اخیر افغانستان، در شرایط «جهان دو قطبی» و در فضای جنگ «سرد» بین دو قدرت بزرگ وقت، «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» و «ایالات متحدۀ امریکا»، در تحت تأثیر عوامل بی شمار داخلی و همین عوامل عمدۀ خارجی، یعنی رقابت دو قدرت “بزرگ”، مصیبت ها در کشور به راه افتاده است. “جهاد و جهادیزم” را طراحان اصلی، در پس پرده، و به ظاهر برای مقابله “کمونیزم” تصنعی و “خیالی” که خود  بر “مخالفین” آنها، در داخل کشور، مهر زده بودند، و مانند “شعار” به مستخدمان “جنگ نیابتی” باید هدایت داده شده باشد.

از احساسات “مذهبی” مردم توسط “بنیادگرایان”، در جهات مختلف از عقبگرائی و عقبمانی های جامعۀ عنعنوی نیز کار گرفته شده است، تا از “احساسات مذهبی و دینی” سوء استفاده شده بتواند. (توجه: فرد با لنگی سیاه و ریش درشت و طویل، “قومندان عبدالرزاق” نام داشته و »مصاحبه داشته است، از “ژورونالیست” می طلبد: «شما باید وعده دهید، که به قبول اسلام اقرار کنید!» در قسمت بالائی همین تصویر سمت چپ به امر قومندان، رو های افراد را «سیاه کرده» و واضح نیست که چه جرمی داشته اند، در محضر عام  و در راه رو عام، به نمایش گذاشته اند.

این چنین جزاها در طی قریب سه دهه، مانند تصویر بالائی که یک زن، توسط “طالب” لت و کوب می شود و یک طفل به حالت «هولناک» بسوی این وضعیت می بیند. اگر این زن مادرش بوده باشد، این چنین و حشیگری را چه کسی مجاز دانسته است. آیا این طفل صدمۀ روانی نخواهد دیده باشد. گناه او چه بوده است؟ خارج از احتمال هم نخواهد بود، که در همچو ساده جلوه دادن این قومندانان “جنگی”، عبدالرزاق نام، می تواند، مشاورین “استخباراتی” قدرت های بیرونی که از آنها حمایت می نموده اند، نیز نقش داشته بوده باشند، تا این افراد را کودن و مسخره معرفی کنند. ممکن فکر کرده باشند، که توسط آنها، قلمروی را می توانند، اشغال کنند، اما مانند دهۀ هشتاد قرن بیست، باید مطمئن بوده باشند، که با اینها حکوت کردن را، ممکن نمی دیده اند. “توتالیتاریزم” با این وحشت و تاریک بینی تا به حال درین دنیا، دیده نه شده است، و دشمنی با زنده گی و آزادی فردی انسانها، تحکیم نخواهد یافت و دوام هم نه خواهد داشت. درین مدت زمان نزدیک به سه و نیم دهه از برگذشت قوای

«شوروی» از افغانستان گذشته است. در حقیقت “هژمونی” در کشور، در اختیار “حلقات مختلف بنیادگرای اسلامی” نگهداشته

شده است. بازی های پس پرده،”تمرینات قهرمان سازی” این گروپ ها را در جنگ داخلی، که به احتمال قوی از انظار عامه مخفی نگهداشته می شوند، باید سنجیده و هدایت شده جاری شده باشد، که از “افراطی ترین” تا به اصطلاح “معتدل ترین”، از جمع بنیاد گرایان اسلامی کار گیرند. در برخی از موضوعات همۀ آنها، یک نوع عمل می کنند. از جمله “خشونت” علیه زنان، در صدر اعمال آنها، با کمی تفاوت حفظ می گردد. طرز العمل نمونوی لت و کوب زنان که در تصویر قبلی توسط طالبان، فیلم شده است، در سال ۲۰۰۱م، حین دوباره ورود عساکر «اتحا

د شمال» و بخصوص «شورای نظاری ها» هم چنان، دیده شده است. به هر صورت اگر در تحت نام “جمهوری اسلامی” تبارز کرده اند، بازهم یک “دولت دینی” بوده است، که شعار “دیموکراسی” را بزعم خود آنان “مردم سالار” مهر زدند و این مفاهیم بیگانه را که از جانب قدرت بزرگ برای آنها “توصیه گردیده بود، قبول کرده اند، بشرط اینکه جلو جعلکاری های انتخاباتی و فساد وسیع اداری آنان گرفته نشود. اینکه کی در حقیقت کی است، دقیق معلوم نیست. افراطیون اسلامی بر دو چیز در “رسانه های مجازی” تبلیغ می کنند. گاهی می گویند که “مجاهدین آنها» قدرت بزرگ را  “شکست داده  و به گریز” مجبور ساخته اند و گاهی هم پیروزی آنها را “تحفۀ خدائی” می دانند. به هر صورت اینکه چه نوع تبلیغ صورت می گیرد، همه می شنوند. حال روشن است که درین کشور در طول سالهای “بحران» از یک “دیکتاتوری” (“توتالیتاریزم”) به “توتالیتاریزم” دیگری قدم برداشته می شود.

حال در مقایسه با مبلغین بی شمار دیگر، این “مهره” که گردانندۀ یک صفحه به نام “آذان” (Azan Mdia) است و خودش را “مولوی ضیاء الرحمن اصغر” یاد می کند، از “شرعی نظام” حرف می زند. خودش را از “نظام می داند” در عین حال مدعیی است که “در نظام کدام وظیفه” ندارد. در ضمن از “دشمنان زیاد نظام” نیز نام می برد.از این صورت اظهار، چنین الهام گرفته می شود که کشور ممکن با یک نمونه از “نظام شرعی” روبرو  خواهد بود که در محتوا تا اکنون دقیق به عنوان یک مشی تحریری ابلاغ نشده است، بلکه حدسیات و افکار تخیلی این چنین مبلغین از افکار آنها به اذهان عامه جا می دهند. یک حاکمیت مطلق “فرد” و فقط “تعبیرات خاص” آنها از “اسلام” که باز هم در مغز رهبران آنها، تعبیه شده باشد، که فقط هر وقت بخواهند، فرمان صادر می کنند. حکومت طویل المدت با فرمان، آیندۀ خوب، نخواهد داشت.همین مبلغ “ادارۀ فعلی” را “مؤقت می شمارد” به رهبری آنها یاد آور می شود که به خواست “ولس” گوش دهند. اینکه پس از گوش دادن، چه فیصله بر طبق کدام “قانون تحریری” صادر خواهد شد،معلوم نیست، اما خود تکرار می کند، “امارت اسلامی” و  کارهای “نظام شرعی” در “راه درست” روان است و در آیندۀ نزدیک همه مسائل حل می گردد. در حالی که خودش را مربوط “نظام” اسلامی می داند،  مکرراً ،

، از “دشمنان زیاد نظام  اسلامی خود آنها” با برجستگی، نیز یاد می کند.

وقتی از بعضی «گروه ها» نام می برد، در حقیقت، همه مربوط از کتگوری های مختلف «بنیادگرایان اسلامی» می باشند که درین بحران با فعالیت های مسلحانه دخیل اند. هیچ یکی ازین جوانب درگیر، از کتله های عظیم انسانی که با این گیر و دار و رقابت های های آنها سر وکار ندارند، از هر دو جانب صدمه دیده و می بینند و از سیاست هر دو جانب نفرت دارند، یاد نمی کنند، بلکه با کمال بی شرمی، با کاربرد اسلحۀ گرم آنها را به حرفهائی جانبداری مجبور می سازند و کلمات “مردم” و یا “ولس” را در گفتار تبلیغاتی آنها بزبان می آورند. آنچه را که در طول دوران جنگ، از آنها، به زور و ایجاد واهمه گرفته اند، حال به نام “همبستگی” با “جهادیون” خود آنها، «تاپه» می زنند. فیلسوف معروف قرن بیست، “هنا آرینت” می گوید که: “واهمه برای زنده ماندن، اغماض نا پذیر است.”

پایان

از افتتاح وبسایت (۲۰۲۱/۹) تا کنون

مجموع شمار خوانندگان 1599

برای ارتباط، احترامانه از شما دعوت میشود به آدرس های ذیل با ما در تماس شوید

nasharat@ariana-afghanistan.com و یا info@ariana-afghanistan.com

به استناد مادۀ ۲۰میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، تبلیغ برای جنگ و ترغیب و دعوت به نفرت نژادی، مذهبی، زبانی و هرنوع دیگر آن، که منجر به خشونت و زور گردد، از نشرات ممنوعه محسوب گردیده ، اقبال نشر نخواهد یافت