پیشنهادی به حضور داکتر صاحب اشرف غنی

شمار خوانندگان این مضمون: 0

۲۰۲۱/۱۲/۰۵
پوهاند محمد بشیر دودیال

پیشنهادی به حضور داکتر صاحب اشرف غنی

عکس : ارشیف آریانا-افغانستان

درین روزها اخباری نشر ګردید که دولت امارات متحده داکتر اشرف غنی را از فعالیتهای سیاسی ممنوع نموده است. شاید فراری های دیګر درفکر فعالیتهای سیاسی باشند، اما فکر نکنم که خود  داکتر صاحب غنی بعد ازین در فکر سیاست در افغانستان باشد، زیرا دو دوره ریاست او را کاملاً دلسرد و خسته ساخته است.  اکنون که او از ارګ جنجالی ویک حکومت متفرق و پارلمان آنګونه و وزرا و روسای فاسد، فشارهای امریکا، مخالفت داکترصاحب عبدالله، مشاورت فریبنده فضلی وغیره دردسرها رهایی یافته، برایش یک غنیمت است، برعلاوه برایش یک فرصت است تا دریک ګوشه خاطرات و تحلیل واقعی و علمی جامعه ی افغانی را بنویسد و آن را دودسته به ملت و جوانان تقدیم دارد. ما نمی ګوییم که از بازیهای استخباراتی اندکی پرده بردارند، زیرا ما چیزی بنام استخبارات نداشتیم، آنچه  بنام اداره امنیت ملی بود، رییس واعضای آن از رازهای کوچه ی خود شان خبر نبودند چه رسد به مسایل سیاسی و استخباراتی!

 ما این را نیز نمی ګوییم که راز سقوط دولت را افشا نمایند، ولی لااقل ایشان تحصیل کرده رشته های بشر شناسی و اقتصاد اند. آنها  مسایل اقتصاد ورفاه  را بهتر توضیح داده میتوانند، برای افغانها اکنون فقط یک لقمه نان و زنده ماندن مطرح است. از طرف دیګر وقتی اقتصاد داشته باشیم؛ همه چیز دیګررا داریم. ما اقتصاد نداشتیم و درنتیجه روز خوب را ندیدیم. ملت ازیشان توقع تعمیم تجارب و ارائه نظرات شان را در مورد اقتصاد و رفاه عامه و پروژه های زیربنایی دارند، نه به شکل فعالیت سیاسی، بلکه منحیث خاطرات.

سه سال قبل هنګامیکه جناب محقق صاحب اخطار داده بودند که غنی را از ارګ برون می اندازم. من در آن هنګام نیز نوشته ی را تحت عنوان (اګراشرف غنی از ارګ بیرون شود او چه خواهدکرد؟) بتاریخ ۱۸/۰۵/۲۰۱۹ در آریانا آنلاین فرستادم ونشر شد. در آنجا نوشته بودم که در صورتیکه زنده از ارګ بیرون شد، دست به قلم برده به تعقیب کتاب( Fixing Failed States) کتابی جدیدی  بنویسند، اینک اکنون عنوان کتاب جدیدش را (Failed States and Failed Leadership/Leaders)   یا عنوان مشابه دیکری پیشنهاد مینمایم. زیرا جوانان ما به چنین اثری نیاز دارند. از طرف دیګر زعمای کشورهای دیګر بعد از تقاعد یا خلع قدرت  خاطرات شانرا مینویسند واکنون این چنین خاطره نویسی به یک عُرف تبدیل شده است.

شاید خواننده فکر کند که من نیت توصیف یا بدګویی غنی را دارم، نه خیر.

ما هرکدام خود را خدمتګار وطن میدانیم، این قلم که عمرش را در خدمت دانش اموزی برای جوانان وقف نموده، در سفره ی بیست ساله رژیمهای ګذشه سهمی نداشت ونه توقع داشت. حتا توان خریداری یک بایسکیل را نداشتم، بایسکل سابقه ام را حینیکه برای اوردن آب با دوسطل برامدم و دروازه حویلی باز ماند، تا برګشتم توسط دزد ماهری دزدیده شده بود.

در اوضاع خطیر کنونی هرکدام ماوشما در تصور و اندیشه ی آینده وطن ونسل فردای کشور میباشیم، توقع دارم تجارب بزرګان در خدمت شان باشد.

در دوره بیست ساله ګذشته فرصتهای خوبی را از دست دایم. درمورد شش – هفت سال اخیر (انتخابات سوم وچهارم)، نظرات متفاوت وجود دارد . بیشتر مردم میګونید که داکتر غنی در دوره مذکوربه مردم؛ خصوصاً به جوانان روحیه و امید بخشید، نسل جوان را سازندګان افغانستان نوین خواند و از آنها خواستار طرحهای شان بود، به انها اعتماد نمود، ولی از اعتماد او سو استفاده شد، عوض افراد ومقامها به نهادها توجه کرد، ولی با مخالفت شدید افراد مواجه شد، زنان رابه توانمندی شان مطمئن ساخت، در فکر اتصال منطقوی بود وحتا قدمهای را نیز درین راه ګذاشت، ولی نقشه هایش عمداً خنثا ګردید،  ازفقرا حمایت اش را اعلام نمود، طی جلسات رسمی به اعضا ی حکومت آیده های علمی داد، او در مجالس وزرا و سران ادرات با ارائه صحبتهای عا لمانه تفکرمنطقی را ترویج نمود و درایجاد یک سطح لازم کلتوری به جرات قدم نهاد(آنچه از بین رفته بود)، او با ادبیات فشرده ،ولی پرمعنا یک سبک جدید صحبت نمودن و تفکرعلمی را معرفی و کوشید تا(سیاه سیون) دورانش را باقضایای جدیدسیاسی آشنا سازد، اما در استفاده از تکنوکراسی، مثلها و شعر ورباعیات میلغزید و حروف حلقی را درست ادا نمی نمود، بعضاً با شوخیهای نه چندان خوب، خود را مسخره میساخت و با طوفان احساساتش فریاد هایش بلند میشد که مناسب شان یک رییس جمهور نبود، که این ناشیانه ګیها باعث طعنه برای او میګردید.  او روی کمیت کمکها حساب نکرد، بلکه طرفدار آن بود تا کمکها مشروط به موثریت آنها ګردد، ولو اګر کم هم باشد. او میخواست اعضای اداره اش را متکی به نیروی شان سازد، و لی آنها همچنان غرق فساد تنظیم شده بودند، برایشان احساس خدمتګذاری راتلقین می نمود، ولی مفاهمه غیرشفاهی او فضای یک صنف درسی را تصویرمینمود، اعضای حکومتش آنرا برای خودکسر شان میدانستند او میخواست یک اداره نوین ایجاد نماید و در فکر دولت/حکومت رفاه بود، ولی نتوانست از همین رو عنوان کتاب جدیدش را(Failed States and Failed Leadership/Leaders)  پیشنهاد نموده ام. او دریاها و آب افغانستان را آبروی افغانها خواند و ګفت کشور را از انزوا بیرون میکند وبه چهارراه تمدن و تجارت سوق میکند، راههای جدید تجارتی را میګشاید و اردو را استحکام میبخشد…

او در هنګام قدرت اش معانی خواستهایش را القا نتوانست. اوتصمیم داشت تا زورګویان محلی را بجایشا ن بنشاند، ولی درمقابل نویدکها، قوماندان قیچی، ا. ګ.، علیپور، شجاعی، قیصاری، قدیر، رییس قوای مرکز… دفعتاً شاګرڅ مینموده تا اینکه دولت اش به چنین سرنوشت دچار شد. بهتر است در کتاب وخاطرات جدیدش اینبار این عناوین را بګنجاند:

  • Violence in Post-conflict Societies,
  • Re marginalization
  • War makers and State makers
  • Legitimacy
  • Economic Connectors
  • Afghan Unity and Future…

ایکاش ایشان نظر خود را درمورد پروژه های انکشافی و احتمال انقلاب صنعتی چهارم را در کشور توضیح دهد، نظر اورا درمورد یک Transfer of Authority  دیګر و در مورد تحلیل و جذب وادغام چهره های جدید بازګشته از جنګ ومهاجرت را در جامعه بدانیم، نیز جالب خواهد بود. ایکاش از تجارب سیرالیون، کوسووا، سومالیا و عراق بنویسند(البته این قلم درین درموارد نظر خود را دارم، شاید در موقع مناسب به نشر ارسال دارم). بد نیست اګر تاثیرات تخلیوی جنګ را که همه شاهد آن میباشیم، رفع ان را رهنمایی فرمایند.

این بار روی عنوانهای ( National Programs) و( State building, State-Formation) (The Challenges of Implementation)) تجدید نظر نمایند و شرح بیشتر بدهند.  وهمچنان :

Risk and externalization,

The road less travelled: (A Case study of Afghanistan),

The Humanitarianisation of future politics,

چرا کتاب و عناوین را به زبان انګلیسی پیشنهاد نموده ام؟

میدانیم که؛ غنی در ارائه بیاناتش به دری وپشتو می لنګید، احساساتی وشادی مرګک میشد، اشتباهاتی را مرتکب میشد و احساسات بر او غالب میشدند، اما به زبان انګلیسی خیلی وارد، حاکم و صحبت خیلی اکادمیک می نمود. عجیب تر انیکه درین زبان تسلط بیشتر بر احسسات خود داشت و اګر احساساتی نیز میشد با ادای جملات خوب ومناسب احساساتش را به ګونه معتدل ارائه میداشت.

داکتر صاحب اشرف غنی قدرت مکالمه و صحب با دنیا را دارد. این توانایی او را در کشور کمترسراغ داریم، شاید حقایقی را بنویسد که برای جهانیان نیز آموزنده و کمک کننده باشد، شاید جهانیان از ورای نوشته هایش افغانستان ومشکلات انرا بهتر درک کنند. او طی سالیان ګذشته از حاد ترین مسایل اقتصادی کشور و منطقه  آګاهی دارد؛ چه من کتاب قبلی شان را مرور نموده ام، مانیفست را که قبل از دور اول ریاست اش نشر نموده بود، ان را نیز مطالعه نموده بودم.

دوستانیکه به سن وسال من اند و اکنون ایام تقاعد را میګذرانند و به ګفته هموطنانم؛ آفتاب لب بام اند، بیاد دارند که سالها قبل مارشال شاولیخان کتابی نوشته بودند بنام (یاداشتهای من) یکی از جذاب ترین کتابها بود. در اروپا و ایالات متحده نیز از نکسن ګرفته تا کسنجر و غیره  خاطرات شان را صادقانه نوشته اند، حتا خاطرات نخستین کیهان نوردان(نیل ارمنسترانګ و ګاکارین) پرفروش تیرن کتب بودند، چه رسد به خاطرات روسای جمهور. مردم   و ملتها به این کار شان به دیده  قدر مینګرند.

میدانیم که داکتر صاحب اشرف غنی درمورد منطقه، اقتصاد منطقوی و هایدرو پولیتیک فهم عالی دارند، ایشان موقعیت جیواکونومیک و جیوپولتیک کشور را از هر کس دیګر بهتر تحلیل مینمایند.

اذعان میدارم هدفم از توصیف وبزرګنمایی علمی شان نیست، چه در دوران قدرت شان تُند ترین مقالات انتقادی را نوشته ام، در کنفرانسهای مختلف مستند افشاګری نموده ام. درکتابی تحت عنوان (دافغانستان یوه دیارلس کلنه تجربه…) ضعفها، نواقص و نمونه های از مردم فریبی و خیانتها و فساد اداره او و قبل از او(ح. ک.) را ذکر نموده ام که طی مدت بعد از سقوط شان هیچ مخالف شان چنین نقدهای نکرده اند، ولی  تفاوت این بوده که کتاب فوق را بر اساس فاکتها و ارقام نګاشته ام، نه از روی تبلیغ.

در تمام شئون و درمجموع در نظام فاسد آن دوران، نواقص زیادی را بیاد دارم: حتا باوجودیکه خودم مصروف تدریس در پوهنتون بودم، ولی نسبت سطح پایین پوهنتونها وفساد؛ پسرم را از همان سمستر اول، با مصرف شخصی به کشور هندوستان فرستادم، تا برعلاوه مسلک، وطندوستی وصداقت را از هندو بیاموزد. پسر دیګرم را در پوهنتون خصوصی که نسبتاً دارای انضباط و نصاب بهتر بود فرستادم. اما با فراغت هرکدام نسبت نبود واسطه بیکار مانده اند، چه در آن هنګام معیار همه چیز تعلق و تملق بود.  دوستان وهمکاران شاهد اند که به چه اندازه حقوق مادی و معنوی ام تلف ګردید و شاهد چه خیانتهای بوده ام. بناً این تحریر فعلی به هیچ صورت انتقام ګیری، ارجګزاری ویا بزرګنمایی ویا بُهتانها نیست، بلکه هدفم این است تا اګر بیان صادقانه ی سرګذشتها یک درسی برای آینده ګان ګردد.

من درمقاله ی ګذشته ام اشاره نموده بودم: ( … کمپنی یونیکال و برایډس  که چند سال قبل در منطقه به رقابت پرداخته بودند، اکنون باید یونیکال در بازی جدید منفعتش را بدست بیاورد. ممکن این کمپنی وسایل قبلی را دوباره ګریسکاری و به کار ببرد…)

خواهشمندیم دا کتر صاحب تفصیل دهند که آیا بازی وارد مرحله جدیدش شد؟ ایا وسایل ګریسکاری شده درست وظیفه شانرا طبق میل کمپنیها انجام میدهند؟  بازی دوام دارد… فصلهای ناتمام امانی و پلانهای انکشافی  سردار داودخان ناتمام ماند. و ما… 

(ادامه دارد)