سخنی چند با شفیع عیار!

۲۰۲۳/۰۶/۱۰

سخنی چند با شفیع عیار!

اولتر از همه، این نویسنده بطور کافی برای باورمندی خود، درک می تواند که افرادی مانند “شفیع عیار” و امثالهم، ازین “تکنالوژی” اطلاعاتی جدید، برای چه اهدف و احتمالاً در چهارچوب چه برنامه های احتمالی ای که دست های “مرموز”، نیز دخیل خواهند بود، درین بخش به فعالیت پرداخته باشند.

ارزیابی این چنین فعالیت های آنها، برای این نویسنده مهم نیست که این شخص و یا اشخاص دیگر مانند او درین بخش فعال اند، و هر یک از آنها، دارای چه سویۀ “علمی” خواهند بود. علم انسان در اهداف سیاسی، در همه موارد نقش داشته نمی تواند. موضوع خیلی غیر دقیق “قدرت” و تمایلات شخصی و گروپی بیشتر می چربد. به همین ترتیب نویسنده  هم چنان علاقمند نیست که بداند که این چنین افراد دارای چه ریشۀ احتمالی “نژادی” بوده و هم اینکه  دارای چه “معتقدات دینی” و “غیر دینی” می باشند. وقتی مطالعات اخیر، منشاء تمام انسانها را از “افریقا” می یابند و این تیئوری های “راسیزم” غلط از آب بر آمده و مفاهیم “ملت” و “ملت گرائی” را هم، اکثریت دانشمندان، اختراعی یافته اند. این نویسنده بارها تذکر داده است که همزیستی بین پیروان ادیان مختلف و گروپ های متنوع اجتماعی در جامعه آرزو دارد و تجربۀ “سیکولاریزم” را در حکومت داری، ترجیح می دهد. این موضوع هم برای نویسنده مطرح نیست، که پیرو چه مفکورۀ سیاسی و “آیدیالوژیکی” خواهد بود. در طی سالها، گاه گاه در خانه های دوستان، “نام این شخص” شنیده شده است و برخی ها که علاقمند به حرف های او بوده، فوراً تلاش ورزیده اند، تا این نویسنده که مهمان آنها بوده است، به  گوش دادن کدام برنامۀ او دعوت کنند. از تفصیل می گذریم، گاه گاه حرف های “روشنگری” و یا “تنویر” را هم، به زبان می آورد و در اکثر، اوقات موضوعات “دینی”  را طوری مطرح می سازد، که تا حدی به آرامش صدمه می زند و مسبب تخریش در مناسبات عامه می شود، و بطور مشخص در برابر “باور های دینی” مردم، اعلان “جنگ” می دهد. چرا؟ احترام به عقاید و معتقدات دینی پیروان ادیان مختلف، امریۀ حیاتی برای تأمین صلح شمرده می شود. این شخص مانند دیگران ، از ارزش های کلتوری و عقیدوی عوام، بطور محسوس، برای رسیدن به “قدرت سیاسی” و شهرت خود کار می گیرد. وقتی ترجمۀ کتاب مقدس “قرآن شریف” را که ممکن از آن بدرستی کار نگرفته باشد، به میدان مناقشه می گذارد و به “ملا ها” “چیلینج؟” می دهد که گویا “حاضر است” آنها را، کاندید به “مناظره بسازد. اینکه او تا اکنون با چه افراد مقابله داشته است برای این نویسنده اهمیت ندارد. مهم اینست، که این شخص چه می گوید و از نتائج گفتار خود، چه انتظار خواهد داشت؟ فقط  وقتی در یکی از برنامه او، تصویر محترم صادق فطرت ناشناس به چشم خورد،  به قسمت هائی از برنامه، گوش داده شد. در ضمن این فرد طوری که در صحبت های متعدد خود گفته است، در خارج از اجتماع افغانستان، بر موضوعات “ممنوعه” یا “تابو” حرف می زند. تفاوت های کلتوری و دینی را طوری مطرح می سازد، که در حقیقت از فاصلۀ دور، “احساسات” و رسوم و عادات مردم ما را جریحه دار می سازد. این کردار برای این نویسنده نا شایسته و ضد انسانی شمرده می شود. این نویسنده نمی خواهد، روی محتوای جملات او که از زبان گرفته تا نسبت “ایتنی” “پشتون” و “تاجیک” و غیره حرف زده است، تبصره داشته باشد، بلکه فقط در مواردی که با شخصیت “ناشناس” خود را مشغول می سازد و تعبیرات و تخیلات خود را ممکن بخاطر جلب بیننده و شنونده انعکاس دهد، این نویسنده کاری ندارد که او، در مورد حرف می زند. و یا اینکه با علاقمندی، اظهار او را که گویا “پټه خزانه”، “جعلی” باشد و یا نه باشد، هم چنان برای نویسنده، مطرح نیست. اینکه درقندهار، شهر و محل تأریخی، چه بسی  جمعیت های مختلف و انسانهای علاقمند به علم و فرهنگ و هنر زندگی داشته و دارند، بررسی آنرا نویسنده درین مقاله در نظر نگرفته است. وقتی او، مانند سائر همفکرانش، در موارد گوناگون، از “پشتون ها” که گویا، با “ناشناس” دشمنی داشته باشند، تبلیغ می کند، در چنین شرایط نمی توان، جلو آنرا گرفت. این هم روشن است، که ناشناس، به کمک فامیل “منور” و هم به احتمال قوی “مرفع” و داشتن افراد معروف در خانواده، این امکانات را داشته است، تا مطابق علاقمندی خود از هندوستان الی مسکو به تحصیل علم نائل آید،  در نتیجه هم محصول هنری و هم علمی برای خود داشته باشد، آنچه است که برای او در اجتماع شانس  وظیفوی، مناسب حال او  در سیستم اجتماعی سیاسی، فراهم ساخته است. اینکه “نا شناس” ممکن از دوران طفولیت، برای زمزمه و تعبیر اشعار بیدل نیز دسترسی داشته بوده باشد، ممکن همه جوان های هم سن او این شانس را نداشته بوده باشند. ممکن است، که  آن اطفال خورد سال و نو جوان، را “قندهاری ها” و غیر قندهاری ها، در بازار های قندهار شنیده باشند، که برای دریافت لقمۀ نان برای خانوده های آنها، داد می زده اند که “تریخ پاتی” د “زکام دوائی”، “چوغوکی دی چوغوکی”، “باغلیز؟” و “لوبیا” و غیره می فروخته اند، فرصت رفتن به مکتب را نداشته اند. در جملۀ اینها هم  ممکن کسانی وجود داشته بوده باشند، که  پشتون بوده بوده اند، اما هیچگاهی هم ممکن از “پټه خزانه” نه شنیده باشند و یا نخوانده باشند. نویسنده اولین وظیفۀ رسمی (معلم) خود را، پس از فراغت صنف ۱۲، در شهر قندهار در لیسۀ احمد شاه بابا در سنین نوجوانی آغاز نموده است. با نام “ناشناس” و خواندن ها و  آواز اوآشنا بوده، چه در دورۀ تحصیل، این نام معرفی بوده است. اما آنچه در راطه با تأریخ زبان پشتو نیزارتباط داشته باشند، ما در طفولیت از زبان مو شفیدان، که خود از سواد خواندن و نوشتن محروم بوده اند، افسانه هائی را با نام های «آدم خان و درخانی» و «شادی  وبیبو؟» می شنیدیم، تا اینکه ما را هم خواب ببرد. در سالهائی که ای آقای “شفیع عیار”، بنابر ادعای خودش، به نسبت “وقوع کودتا” کشور را ترک نموده و از آسیب رسیدن ها برایش، نجات یافته است، جناب “ناشناس” در کابل زندگی می نموده است و با مقامات رهبری دولت، بهترین روابط داشته است. این نویسنده بر حسب تصادف، در یک “ضیافت” رسمی دولتی در “بال روم هوتل  انترکانتننتال” در یک میز برای صرف طعام، مقابل همدیگر جا داشته  و از شیوۀ سخن و حکایات او از دوران تحصیل او در مسکو، تا هنوز در حافظه ذخیره دارد. یک نقطۀ دیگری که “شفیع عیار” از دوران تحصیل در پوهنتون و “زندان”  حرف می زند و “شناخت علمی” خود و هم از سویۀ علمی و “صبور سیاه سنگ” نام می برد که گویا کتابی را تحت عنوان: “نا شناس نا شناس نیست” حرف می زند، می حدس زد که بک انسان در ابتدای دورۀ تحصیل از چه سطح آگاهی برخوردار بوده می تواند، اما اعتراف می کند که با او دارای یک طرز تفکر بوده است، این نویسنده از فضای سیاسی “پوهنتون کابل”، “پولیتخنیک” و مکاتب، به .یاد می آورد که در اعتراض علیه قانون پوهنتون و معارف، که محصلان و شاکردان معارف را، از اشتراک در مظاهرات و “میتیگ ها” منع ساخته بود، در مظاهرات اشتراک داشته است. در آن روزها، این نویسنده به حیث غیر حزبی، نمایندۀ محصلان فاکولتۀ خود انتخاب گردیده بود، طوری که از هر فاکولته دو نفر نماینده گی می کردند. علاوه از اینکه کنترول مظاهرات را بدوش داشته تا گروپ های رقیب علیه همدیگر “شعار” ندهند و در صفوف آنها باعث نفاق نشوند. همین بیست نفر به دیدار با قضی القضات وقت، مرحوم داکتر ضیائی نیز مؤفق شدند، که بعداً آن قانون، واپس گرفته شد. ما محصلان در آنوقت چنین تمرکز فکری نداشته ایم، که بر “لسان” و “مذهب” وغیره مطالبی که حال، “شفیع عیار” و غیره دامن می زنند، صحبت شود. حال هم، به حل سیاسی نیاز است، نه اینکه ارزش های کلتوری و فرهنگی اندازه گیری شود. این نویسنده که کلتور و فرهنگ، به آن بخشی از ارزش های “سیستم باز” می نگرد، نمی توان بر مبنای آن دولت ایجاد کرد. زیرا دولت به قوانین امری و جبری برای همه نیازمند است، تا با مراعات و پیروی از آن، از نظم سیاسی – اجتماعی نگهداری شده، بتواند.

پایان

از افتتاح وبسایت (۲۰۲۱/۹) تا کنون

مجموع شمار خوانندگان 1853

برای ارتباط، احترامانه از شما دعوت میشود به آدرس های ذیل با ما در تماس شوید

nasharat@ariana-afghanistan.com و یا info@ariana-afghanistan.com

به استناد مادۀ ۲۰میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، تبلیغ برای جنگ و ترغیب و دعوت به نفرت نژادی، مذهبی، زبانی و هرنوع دیگر آن، که منجر به خشونت و زور گردد، از نشرات ممنوعه محسوب گردیده ، اقبال نشر نخواهد یافت