کتاب زنان

کتاب

زنان و مشکلات فرا روی شان در جامعهٔ افغانی

پیوسته به گذشته

(قسمت چهل وششم و پایانی)

نتیجه  گیری

مسئله دیگری راکه در متن این نوشتار نیز اشاره هایی به آن داشته ام ودر نتیجه گیری لازم میدانم یکبار دیگر آنرا یاد دهانی کنم زیرا این موضوع از اهمیت فراوان برخوردار میباشد. همانا توجه اخص به زنان جوان و دختران جوان این نیروی بالنده، متفکر، پیشرو وآینده ساز جامعهٔ ما که بر اساس آمار های اداراهٔ احصائیه حدود بیش از  ۶۳ درصد کل زنان کشور را احتوا میکنند میباشد. حدود ۲۴فیصد این قشر ازدختران جوان با سواد بوده وحدود کمتر از ۲۰ درصد کارکنان سکتور های آموزشی، فرهنگی، اقتصادی ونظامی را زنان و دختران تشکیل داده اند. در سال ۲۰۱۸ در سطح کشور از مجموع ۹۵۸۸۵۸۸ شاگرد مکتب ۳۶۸۵۶۶۳ آنرا دختران تشکیل میدادند، از میان ۴۲۵۶۷۵ محصل تحصیلات عالی ۱۱۴۸۹۹ تن آنانرا دختران تشکیل داده اند، از میان ۲۱۱۴۵۴ معلمین سکتور تعلیم و تربیه ۷۲۴۸۰ تن آنها را زنان تشکیل میدادند، و از میان ۱۹۲۱۴ استادان پوهنتون ها ۲۷۲۱ تن آنان را استادان زنان میباشند، از میان ۲۵۰تن اعضای ولسی جرگه ۶۹ تن آنان را زنان تشکیل میدهند، از ۶۸ سناتور ۱۹ تن آن زن بوده از ۸۴ مشاور حقوقی ۱۱ تن آن زن و از ۱۸۳۴ قاضی ۲۳۴ تن ان زنان میباشند، همچنان از ۲۶۲۸ څارنوال ۳۹۳ تن آنان را زنان احتوا میکند، از ۹۶وکیل مدافع ۳۱ تن آن زنان میباشندهمچنا ۵ معاون والی و ۲ ولسوال از میان زنان گماشته شده اند که با یک نگاه اجمال با مشارکت این قشربخصوص در ساحات قانونگزاری و نظارت بر تطبیق قانون در می یابیم که تلاش وپیکار بی امان این قشر آینده ساز مایه ای امیدواری بزرگی برای امروز وفردای جامعهٔ ما میباشد.

تأثیرات منفی فرهنگ منحط مرد سالاری و شرایط مختنق افتراق، انقطاب و بحران اعتماد چهار دهه اخیر در شخصیت و کردار این زنان جوان هم کماکان دیده میشود اما بیشترین امیدواری ازاین قشر متصور است زیرا آنها از یکطرف با سواد و متخصص اند وعملاً تجربه کرده اند که اگر در وابستگی اقتصادی مردان قرار نداشته باشند خود میتوانند برای سرنوشت شان تصمیم بگیرند و از تمام امکان و توان خود برای رفاه همگانی و پیشرفت کشور به آرمانهای خویش نایل آیند. آنها آگاهانه دریافته اند که متولیان دینی و قشر متعصب بنیاد گر مذهبی آیات قران کریم و احادیث را به اشکال غلط و تحریف شده بر ضد زن موعظه میکنند، همچنان آنها متیقن شدند که در نتیجه منفعل بودن زنان و باز تولید نادرست اش فرهنگ مرد سالار عمرش طولانی تر میگردد. بنابر موجودیت فرهنگ مرد سالار، موجودیت نیرو هایی متعصب بنیاد گر مذهبی و سایر مشکلات و چالشهای اجتماعی و سیاسی با این قشر با ظرفیت جامعه یعنی دختران وبانوان جوان برخورد غیرمسئولانه صورت میگیرد و در بسیاری از ادارات و مؤسسات دولتی و شخصی نه تنها از رشد وبالنده گی آنها ممانعت بعمل می آورند بلکه با آزار و اذیت فزیکی و روانی این قشر مستعد و بالنده آنها را به انزوا کشیده و از مشارکت اجتماعی باز میدارند. همچنان پخش اخبارکاذب دریافت کار و ارتقای موقف کاری دربدل سوء استفادهٔ جنسی ویا تأمین روابط جنسی با بانوان و دختران جوان شاغل ضربه مهلکی است بر کانون اعتماد خانواده ها  و روابط خانواده گی که قشر بنیاد گر جامعهٔ ما وقتاً فوقتاً فضای آزادی زن را مکدر ساخته و امید ها را به یأس تبدیل میکنند. این تبلیغات دقیقاً از جانب اسلامگرایان سیاسی و دارو دستهٔ اداری شان به منظور جلوگیری از مشارکت زنان سازمان داده میشود. این حربه از زمان تحولات آزادی زن در زمان اعلیحضرت امان الله خان تاکنون مورد استفاده قرار گرفته و هر بار زیان های مرگباری نه تنها بر زنان جامعهٔ ما وارد کرده بلکه بر تمام شئونات جامعهٔ ما اثرات منفی بجا گذاشته است.

آنچه حلقه مفقود و گم گشته در میان این بانوان جوان محسوس است در گام نخست همانا سرگشته گی ونبود یک تفکر افغانستان شمول هویت مشترک ملی و درک مشترک از منافع ملی میباشد که این قشر در طول این دو دهه اخیر نتوانسته اند تا از یک تشکل سراسری ملی بدون وابستگی به اندیشه های وارداتی شرق وغرب، افراطی بنیاد گرایی مذهبی، قومی، سمتی، محلی و زبانی برخوردار گردند، و در گام بعدی عدم خود باوری، اعتماد به نفس  و استقامت شان میباشد که در برابر مشکلات فرا روی اجتماعی تاب نیآورده و باهر نیرنگ و فتنه فتنه گران مجاب میشوند. از طرف دیگراکنون این بانوان جوان که ظرفیت بسیار قابل توجه برای آگاهی رسانی، بیداری و تشکل سازمانی و تشکیلاتی زنان را دارند و از امکانات دنیای مدرن برای تماس و ارتباط جهانی هم برخوردار هستند، چون خود در تحت تأثیر گرایشات که در سطور بالا ذکر کردم قرار دارند به نیروی متحد و متشکل تبدیل نگشته و یا بهتر است بگوییم گردانندگان این گرایشات نمیگذارند تا زنان به نیروی متشکل و متحد تبدیل گردند. در شرایط حاضر کشور ما این قشردر برابر نا برابری ها، حق تلفی ها، نارسایی ها،کاستی ها و سایر ضعف های اجتماعی نه خود میتواند شجاعانه از خود دفاع کند ونه نیرویی سالمی را در ساختار سیاسی کشور سراغ دارند که به آن متکی باشند. همچنان پروژه ها و ساختار های غیر دولتی ( NGO ) موجود کشور هم دیگر جذابیت گذشته را ندارند. زیرااکثر آنها تنها به حیث ماشین اجرایئوی برای جلب کمک های خارجی  در نظر گرفته شده بودند و کمتر کار تهدابی برای زنان کشور ما انجام داده اند. که با قطع کمک های خارجی این مؤسسات نیز منحل گشتند. از طرف دیگر در این همه سالها با داشتن تخصیصات و پروژه های میلیون دالری با وصف هیاهوی فراوان این موسسات نتوانستند تعریف مشخصی از زنان و وضعیت زنان کشور ما ارائه کنند تا با درنظرداشت آن در سطح ملی  تدابیر عملی اتخاذ میگردید و مؤسسات بین المللی و ادارات مربوط ملل متحد نیز اقدامات مؤثر و شعبات دایمی غرض تعمیل این تدابیر چون با سواد سازی زنان، تسهیلات برای ادامهٔ تحصیلات عالی و تخصصی، مشارکت وسیع آنها در امور اجتماعی و جلوگیری بنیادی از خشونت علیه زنان و در یک کلمه آزادی زنان و رفع تبعیض جنسیتی در کنار تا کنار کشور راه اندازی میشد.

عده از جامعه شناسان و صاحب نظران کشور ما به این نظر اند که ساختار سیاسی موجود کشور برای زنان و بصورت اخص برای پیشگامان نهضت زن  قابل اعتماد نبوده واین قشر بنابر روابط و باور ارکان حکومت به سنت، افراطیت و وابستگی مضاعف جو سیاسی کشور بوسیله احزاب وتنظیم های جهادی و سیاسی وابسته به ایدیالوژی های غیر افغانی و تا حدودی مغایر منافع ملی نتوانسته اند ویا در ساختار زور گویی سیاسی اجازه نیافته اند تشکل ملی وقشری خود را بنام سازمان سراسری زنان افغانستان در تحت شعاع اندیشه های تابناک منافع ملی که به یقین خواست هرانسان این جامعه  میباشدایجاد کنند. دولت برای پیشبرد امور زنان وزارتی را در چوکات حکومت در نظر گرفته است که این وزارت پلان کار مبسوطی را بنام « استراتیژی ملی و برنامه عمل برای مبارزه در برابر خشونت علیه زنان » را برای سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ مطرح و بعد از تصویب شورای ملی به منصه اجرا قرار داده است. یقیناً این وزارت با تشکیلات عریض و طویل اش کار هایی را در عرصه های استخدام زنان در ادارات  و مؤسسات مختلف، دفاع از حقوق زنان بر طبق قوانین کشور، ایجاد سکتور های جندر در چوکات ادارات دولتی، ارائه خدمات مشاوره برای زنان برای رفع مشکلات حقوقی و جزایی، اقدامات برای باسواد سازی زنان در پایتخت و عده از ولایات کشور و یک سلسله فعالیت های دیگر در راستای بیداری زنان انجام داده است. اما این وزارت تا کنون نتوانسته است و یا در استراتیژی اش در نظر گرفته نشده است تا تدابیری را برای اتحاد زنان در یک تشکیلات غیر وابسته برای تحقق خواسته ها، نیازمندی ها، رفع مشکلات، رهایی از سلطهٔ مرد سالار و خشونت ها، مقاومت در برابر مظالم که بر وی در کلیه سطوح جامعه جریان دارد و برابری جنسیتی عملی سازد.  

با آنکه در شرایط کنونی اکثریت دختران و زنان جوان کشورما از نعمت سواد برخوردار نیستند، اما داشتن همین حد اقل با سوادی در میان زنان کشور ما جمع این قشر تحصیل یافته که در بالا از آنها یاد آوری کردم هم روزنه امیدی برای ایجاد یک جنبش بسیار بزرگ وتآثیر گزار اجتماعی برای آزادی  و برابری زنان کشور ما میباشد. این جنبش سراسری یا اتحادیه سراسری زنان افغانستان که بصورت واقعی از همهٔ زنان کشور نماینده گی کند میتواند بهترین و مؤثرترین وسیله فشار باشد بالای ارگانهای حکومت و وزارت زنان تا قوانین موجود اصلاح و تکمیل گردد و در عرصه های که خلای قانونی وجود دارد و به اصولنامه ها و قوانین نیازمند میباشد قوانین جدید طرح، تصویب و به منصه اجرا گذاشته شود. زنان با مشارکت وسیع شان در همهٔ امور جامعه میتوانند نقش قابل توجه بر ارگانهای نظم عامه، عدلی، قضایی و ارگانهای حراست قانون داشته باشند و وضعیت موجود زن ستیز را در این ارگانها و جامعه به نفع زنان جامعهٔ ما تغییر دهند.

از تحلیل تجارب جهانی به این باور رسیده ام تا زنان جامعهٔ ما خود بیدار نگردند، آگاهی حاصل نکنند، هویت حقیقی و توانایی خویش را درک نکنند، به حقوق و وجایب خود و سایر اعضای جامعه ملتفت نگردند رهایی و آزادی زن از امکان بدور میباشد. این کار تنها بوسیله زنان آگاه در حمایت یک سازمان سراسری حقیقی بدُور از همه گرایش های قومی، زبانی، مذهبی، سمتی، سیاسی و خرافه پرستی عملی و امکان پذیر میبتاشد.

تأکید میکنم بدون اتحاد و تشکل زنان آگاه کشور ما بدور یک سازمان نیرومند سراسری زنان رهایی زن از سیطره نظام مرد سالار امریست نا ممکن و غیر عملی. پایان

منابع و مأخذ ها:

  • کتاب ” مشارکت سیاسی، بحران، فرایند سیاسی  در بحران ها و توالی ها در توسعه ”  نوشته واینر، مایرون لوسین پای و دیگران، ترجمه غلامرضا خواجه سروی، چاپ انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی.
  • کتاب ” سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی ” نوشته  ساموئل هانتینگتون  ترجمه محسن ثلاثی چاپ نشر علم.
  • کتاب ” جامعه و سیاست ” نوشته  مایکل راش ترجمه منوچهر صبوری کاشانی چاپ انتشارات سمت.
  • کتاب ” اراده قدرت”  نوشته  فردریش نیچه  ترجمه مجید شریف چاپ انتشارات جامی
  • کتاب ” جامعه شناسي ”  نوشته  آنتوني گيدنز ترجمه منوچهر صبوري چاپ انتشارات ني.
  • کتاب ” درآمدی بر نظام های سیاسی مقایسه ای” نوشته احمد بخشایشی اردستانی چاپ انتشارات آوای نور.
  • کتاب انسان شناسي سياسي ” نوشته كلود ريوير ، ترجمه ناصر فكوهيچاپ انتشارات ني.
  • کتاب ” فهم نظریه های سیاسی ”  نوشته توماس ای. سپرینگینزترجمه فرهنگ رجایی  
  • کتاب مشارکت سیاسی ” نوشته پل  آبرامسون ترجمه نسرین طباطبایی
  • کتاب دائرة المعارف دموکراسی”  نوشته لیپست سیمور مارتین ترجمه کامران فانی و نور اللله مرادی چاپ تهران
  • کتاب “انسان خردمند ” نوشته یووال نوح هراری ترجمه نیک گرگین چاپ فرهنگ نشر نو
  • کتاب “زنان افغان تحت حکومت طالبان، افغانستان، طالبان و سیاست های جهانی” نوشته نانسی هاتچ دوپری ترجمه محقق چاپ  انتشارات ترانه.
  • کتاب ” جامعه شناسی سیاسی” نوشته بشیریه حسین جامعه شناس شهیر ایرانی.
  • گزارش معصومه طالب در مرکز بین المللی مطالعات صلح ( IPSC ) در باره “نقش زنان در جامعه افغانی”.
  • کتاب ” سراج التواریخ نوشته فیض محمد کاتب هزاره.
  • کتاب ” افغانستان در مسیر تاریخ”  در دو جلد نوشته میر غلام محمد غبار.
  • کتاب ” افغانان – جای – فرهنگ – نژاد گزارش سلطنت کابل” نوشته مونت استوارت الفنستون ترجمه محمد آصف فکرت منتشره انتشارات شاه محمد.
  • قانون اساسی افغانستان جدید مصوب 1382.
  • پلان کاری ملی برای زنان افغانستان (NAPWA) 1397- 1387 وسیله کاری دولت برای تطبیق پالسی¬ها و تعهداتش مبنی بر تغییر در وضعیت زنان، کابل، انتشارات وزارت زنان.
  • کتاب “کالبد شکافی خشونت علیه زنان ” نوشته  شهین دوخت مولاوردی چاپ انتشارات دانش نگار
  • کتاب ” زنان و تبعيض جنسي و افسانه فرصتهاي برابرنوشته كيت فيگز ترجمه اسفنديار زندپور و بهدخت مال اميريچاپ انتشارات گل آذين
  • کتاب فمنیسم نوشته جین فریدمن ترجمه فیروزه مهاجرچاپ انتشارات آشیان.
  • مقاله مشترک پژوهشی مجتبی مقصودی و ساحره غله دار اعضای هیت علمی فاکولتهٔ علوم سیاسی پوهنتون تهران “در باره نقش زنان در اجتماع” .
  • مقاله ” استراتیژی های مقابله با خشونت علیه زنان” نوشته فریبا دژبان منتشره مجله حقوق زنان شماره ۱۵.
  • مقاله “سازماندهی وبسیج زنان برای برقراری عدالت جنسیتی”  نوشته اگرراوال منتشره مجله پژوهش زنان شماره دوم سال ۱۳۸۶.
  • مقاله ”  برابری حقوق زن ومرد در عرصه های اجتماعی” نوشته اگرراوال منتشره مجله پژوهش زنان شماره دوم سال ۱۳۸۶.
  • کتاب “مجموعه مقالات مشارکت سیاسی زنان در کشور های اسلامی” نظریات شیرین احمد نیا در باره” بررسی ویژه گی های اقتصادی – اجتماعی زنان با فعالیت سیاسی ایشان” مقاله ” نقش عوامل روان شناختی در مشارکت سیاسی زنان”  و یکعده مقالات دیگر در همین مجموعه در باره مشارکت زنان در اجتماع نوشته ام البنیین چابکی تهیه و تدوین ازنجفقلی حبیبی و محمد حسین پناهی .
  • مقاله ” جامعه پذیری – زنان ومردان چگونه ساخته میشوند” نوشته بروک بریگیته در کتاب مجموعه مقالات در باره فیمینیسم ودیدگاه ها شهلا اعزازی.
  • مقاله ” مدیریت توانمندسازی زنان از طریق حکومت های محلی” نوشته اگرراوال  منتشره انتشارات پوهنتون لکنهو هند.
  • مقاله ” بازسازی وتوانمند سازی زنان برای ایفای نقش شان در ادارهٔ سیاسی کشور نیکاراگوا” نوشته برادشاو سارا منتشره پوهنتون میدل سیکس لندن.
  • کتاب  ” موج سوم مردم سالاری در پایان سده بیستم ” نوشته سامویل هاتینگتون ترجمه احمد شهسا چاپ تهران.
  • کتاب جامعه شناسی نظم تشریح وتحلیل نظری نظم اجتماعی” نوشته مسعود چلبی چاپ انتشارات نی تهران.
  • کتاب ” مشارکت اجتماعی” نوشته دکتور منوچهر محسنی ودکتور عذرا جار الهی چاپ انتشارات آرون.
  • کتاب” زنان افغان زیر فشار عنعنه و تجدد” نوشته داکتر سید عبدلله کاظم انتشارات  مطبعه میوند کابل.
  • کتاب” جامعه و تاریخ ” نوشته مرتضی مطهری انتشارات صدر.
  • کتاب “جامعۀ مدنی” نوشته  عباس پویا انتشارات پژوهشکدهٔ مطالعات راهبردی
  • کتاب جامعۀ مدنی و دولت” نوشته  نیرا چاندوک ترجمۀ فریدون فاطمی انتشارات نشر مرکز
  • کتاب “جنس دوم” نوشته  سیمون دبووارترجمه  قاسم صنعوی جلد اول.
  • کتاب” از جنبش تا نظریه اجتماعی – تاریخ دو قرن فمینیسم ” نوشته حمیرا مشیرزاده نشر انتشارات پژوهش شیرازه.
  • کتاب “نظریه جامعه شناسی مدرن” نوشته  جورج ریترز و داگلاس جی گودمن مترجمان میرزایی،لطفی زاده انتشارات جامعه شناسان.
  • کتاب از “مدرنیسم تا پست مدرنیسم ” مجموعهٔ مقالات نوشته لارنس کهون به  ترجمه و ویر استاری عبدالکریم رشیدیان نشر انتشارات نی.
  • کتاب “سیاسیت پست مدرن” نوشته  جان آروبوریمر گیبینزترجمه منصور انصاریچاپ انتشارات گام نو.
  • کتابمسئله زن،اسلام و فمینیسم ” نوشته محمد منصورنژاد  چاپ انتشارات برگ زیتون
  • کتاب” فرهنگ نظریه های فمینیستی ” نوشته مگی هام  و سارا گمبل ترجمه فیروزه مهاجر، نوشین احمدی خراسانی و فرخ قره داغی چاپ انتشارات توسعه.
  • کتاب ” چهارچوب نظری برای بررسی سیاست تطبیقی ” نوشته نویسندگان رابرت آلموند، گابریل، بینگهام، پاول و جی مونت ترجمه علیرضا طیب، چاپ مرکز آموزش مدیریت دولتی.
  • کتاب “چیستی فمینیسم” نوشته  کریس بیسلی ترجمه محمدرضا زمردی چاپ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.
  • کتاب “پشتنی لیکوالی اوشاعرانی” نوشته کبرا مظهری.
  • کتاب  ” د میرمنی کار نامو” نوشته اکادیمیسین پوهاند عبدالشکور رشاد.
  • کتاب  ” لودی پشتانه ”  نوشته اکادیمیسین پوهاند عبدالشکور رشاد.
  • کتاب  ” زنده گی امیر دوست محمد خان ” در دو جلد نوشته  موهن لال سفیر سابق انگلیس در افغانستان
  • کتاب پشتانه ”   بحواله تواریخ حافظ رحمت خانی
  • –         ویبسایت ” AEON”  یا مجله فلسفی، نظریاتی، فرهنگی دیجیتال.
  • ویبسایت “افغان جرمن آنلاین”.
  • Burgess-Proctor, Amanda (2006); “Intersections of Race, Class. Gender and Crime” Femmini Criminology, Sage Publication, Volome, number
  •  Butler, T (1998).Gender Truble, Feminism and The Subversion of Identity, London. Routledge.
  • Hall, S. (2005).A Postmodern View of Feminism”, London-
  • Kumar, Sanjay & Ray, praveen (2007), Change in the Status of Women in Afghnistan, in the Asia Foundation (State Building, Political process and Human Security in Afghnistan), 77-98